مشی انقلابی گری تنهاراه شكستن برج عاج اشرافی گری
اشرافی گری به عنوان آسیبی برای اخلاق فردی و حیات اجتماعی، زمینه ساز ناامنی روانی، گسترش سرخوردگی و كم رمق شدن انسجام جمعی و امیدها به تحقق عدالت اجتماعی به عنوان یكی از اصلی ترین كارویژه های نظام اسلامی است و نسخه درمان آن را باید در انقلابی گری جست.
برقراری عدالت اجتماعی افزون بر هدفی معنوی برای پالایش فكری و روانی جامعه در مكتب انبیا، انگیزه و محرك بسیاری از حركت های سیاسی- اجتماعی تاریخ بوده و منجر به تحولاتی جدی در عرصه های گوناگون شده است. در انقلاب اسلامی نیز برپایی حكومت عدل از جمله اصلی ترین اهداف قیام و نهضت مردم ایران بود كه در كنار آزادی از استبداد داخلی و استعمار خارجی، برابری را برای همه اقشار و شهروندان دنبال می كرد. به این ترتیب، این هدف در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و در دل اصول آن جای گرفت و نهادینه شد.
با وجود تسری ارزش های انقلابی میان بسیاری از مردم و مسوولان همچون ساده زیستی و عدالت طلبی در بهره جویی همگان از امكانات، فرصت ها و ثروت ها، از دهه هفتاد.اشرافی گری به تدریج در جامعه ریشه دوانده و به آفتی بر پیكر جامعه اسلامی تبدیل شده است. شیوع این آفت در میان مسوولان و نخبگان بارها توصیه و هشدارهایی را به ویژه از سوی رهبر انقلاب به دنبال داشته است.رهبری در جلسه درس خارج فقه چندی پیش با اشاره به گزاره هایی چون استفاده برخی روحانیان و طلاب از خودروهای چندصد میلیونی «عمل، ورع، اجتهاد، زهد، بیرغبتی، نرفتن به دنبال زخارف مادی و زیبائیهای ظاهری زندگی» را از وظایف آنان دانسته و تصریح كردند «حرمت اسراف برای همه است، هر كسی در هر حدی چه غنی، چه متوسط یا فقیر ممكن است اسراف كند و اسراف، عمل حرام است. این ماشینهای گرانقیمت حرام است.»
** آسیب های اشرافی گری در نگاه رهبری
آنچه مشخص است اینكه ثروت زایی، ایجاد ارزش افزوده و ایجاد رفاه دارای معنایی متفاوت با اشرافی گری است. ثروت زایی در صورت جریان در مسیر قانونی، مشروع و مولد، منافعی عمومی را به بار می آورد و افزایش رفاه سبب ساز رشد انسان در زمینه های گوناگون است، حال آنكه اشرافی گری به معنای نمایش مظاهر توانمندی مالی و تشدید شكاف های طبقاتی است و در بسیاری موارد برآیندی از فساد یا یك چرخه معیوب اقتصادی- فرهنگی است.از دید بسیاری از صاحبنظران، ناامنی روانی از مستقیم ترین آثار گسترش اشرافی گری در جامعه است. رهبری اوایل اردیبهشت ماه پارسال پس از رخدادهایی كه نشانه های گسترش تجملگرایی را در جامعه به ویژه كلانشهرها نمایان ساخت در دیدار با جمعی از فرماندهان نیروی انتظامی بیان داشتند: «جولان دادن برخی جوانهای سرمست غرور ثروت با خودروهای گرانقیمت درخیابانها از مظاهر ایجاد ناامنی روانی در جامعه است ؛ نیروی انتظامی باید برای ابعاد مختلف ناامنی برنامه داشته باشد و مقابله كند.»از دید رهبری اشرافی گری كه بنیانگذار جمهوری اسلامی همواره با عنوان «خوی كاخ نشینی» از آن یاد كرده و در خصوص بازگشت آن به جامعه انقلابی هشدار داده است، در صورت گسترش در میان مسوولان آسیب هایی جبران ناپذیر به بار می آورد، چنانكه رهبر انقلاب در دیدار با جمعی از مردم درعید غدیر امسال (سی ام شهریورماه) یكی از مهمترین بلایای حكومت ها را توجه دولتمردان به «زخارف دنیا و خواستن زینت های دنیا برای شخص خود» دانستند.به گفته رهبری در سخنرانی یازدهم مردادماه امسال در دیدار با اقشار مختلف مردم
«جلوی اشرافیگری باید گرفته بشود، اشرافیگری بلای كشور است. وقتی اشرافیگری در قلههای جامعه بهوجود آمد، سرریز خواهد شد به بدنه، [آنوقت] شما میبینید فلان خانوادهای كه وضع معیشتی خوبی هم ندارد، وقتی می خواهد پسرش را داماد كند یا دخترش را عروس كند یا فرض كنید مهمانی بگیرد، مجبور است به سبك اشرافی حركت بكند. وقتی اشرافیگری فرهنگ شد، می شود این. جلوی اشرافیگری باید گرفته بشود. رفتار مسئوولین، گفتار مسوولین، تعالیمی كه می دهند، باید ضدّ این جهت اشرافیگری باشد»
انقلابی گری چاره ای برای اشرافی گری
در بسیاری از نظام های سیاسی جهان، ساده زیستی دولتمردان از جمله ارزش هایی است كه سبب اقبال عموم مردم به آنان می شود. در نظام تك حزبی چین استفاده چهره های برجسته و عالی رتبه حزب حاكم كمونیست از خودرو، ساعت و دیگر لوازم لوكس گناهی نابخشودنی است و بارها زمینه ساز سقوط سیاستمداران شده است.
در كشوری چون فرانسه همچنان استفاده یك نامزد ریاست جمهوری از دوچرخه برای رفت و آمدهای روزانه سبب واریز بخش مهمی از آرای طرفداران حزب سوسیالیست به سبد رای وی می شود و چهره ای چون «جرمی كوربین» با ویژگی هایی چون ساده زیستی در راس تشكل مهمی چون حزب كارگر انگلیس قرار می گیرد.به این ترتیب می توان گفت حتی در جوامع لیبرال غربی همچنان ساده زیستی ارزشی انكارناپذیربرای جلب اطمینان عمومی است. حال آنكه در جامعه و نظام اسلامی این ارزش جایگاهی مبنایی می یابد و به شكل ضرورتی انكارناپذیر پیش روی مردم و مسوولان قرار دارد.
اشرافی گری آسیبی است كه به دلیل ریشه های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی آن چاره جویی ویژه و چند بعدی را می طلبد. خوی كاخ نشینی افزون بر نادیده گرفتن فرودستان، ترویج بی تفاوتی و كاهش سرمایه های اجتماعی به سازشكاری و عافیت طلبی می انجامد و همچنان كه اشاره شد با زیر سوال بردن كاركردهای نظام سیاسی اعتماد مردمی به آن را خدشه دار می سازد.در این باره رهبری در دیدار و گفت وگو با دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف در آذرماه 1387 تاكید كردند: گرایش اشرافی گری، آن چیزی نیست كه بشود با قانون و با دادگاه و با بازجویی و با امثال اینها علاجش كرد؛ ... این از جمله مقولاتی است كه بایستی فضای عمومی كشور، احساسات مردم، خواست مردم و به تعبیر رساتر، فرهنگ عمومی مردم آن را دفع كند تا این علاج شود.
یكی از اصلی ترین عواملی كه می تواند در برابر اشرفی گری و گسترش آن در جامعه سدی فرهنگی ایجاد كند :بازگشت به ارزش های انقلابی و برجسته سازی انگیزه های تداوم انقلاب و هنجارهای برآمده از آن است. پس از درگذشت آیت الله هاشمی، بازنمایی چهره واقعی زندگی ایشان موجب شد تا سیمای حیات چهره ی انقلابی و نماد انقلابی گری وی فروریخت و مبنای بسیاری از ادعاها ی مربوط به اشرافی گری وی، شد.در این ارتباط، رهبری شهریورماه 1391 در دیدار با اعضای هیات دولت وقت با یادآوری ضرورت های بازگشت به ارزش های انقلابی چنین بیان داشت: گرایش عمومی مردم و مسوولان كشور به حركت انقلابی، جهت گیری انقلابی، ارزشهای انقلابی و مبانی انقلاب است. این را توجه داشته باشید كه یكی از عوامل گرایش مردم به دولت، همین ها است، یعنی مردم به این ارزش ها اهمیت می دهند. مساله دعوت به عدالت، مساله سادهزیستی، دور بودن مسوولان از تجمل؛ این ها خیلی چیزهای مهمی است.
متاسفانه این مشی در دولت های دهه نود نیز بفراموشی سپرده شد و همچنان روند اشرافیگری و حقوقهای نجومی و کاخ نشینی بر
رفتار دولتمردان حاکم بود و نتیجه ان افزایش فاصله طبقاتی و گسترش فقر درجامعه و نارضایتی قشر محروم و قهر آنها با صندوقهای رای شد و همراهی این قشر با جنبشهای اجتماعی و یا بی تفاوتی آنان دراین باره را پدید آورد. |