چرابعضی تحولات تحقق پیدا نکرده؟
شرحی برحدیث ولایت حمیدرضا ترقی
ما در یک مواردی تحوّل نداشتیم -در موارد مهمّی تحوّل نداشتیم- و در مواردی عقبگرد داشتیم، که این خیلی موضوع تأسّفبار و ناپسند و غیر قابل قبولی است، و برخلاف طبیعت انقلاب است. زنده ماندن انقلاب به این است که پیدرپی نوآوری داشته باشد، تحوّل داشته باشد، پیشرفت داشته باشد؛14/3/99 مقام معظم رهبری
الزامات تحول :
رهبر معظم انقلاب برای تحقق تحول الزاماتی را مورد تاکید قرار دادند که عدم توجه و رعایت آنها مانع تحول میشود:
1- گرایش مستمر به بهتر شدن و اجتناب از تحجّر
تحوّلخواهی لزوماً به معنای اعتراض نیست بلکه به معنای این است: گرایش مستمر به بهتر شدن؛ تحوّلخواهی این است؛ یعنی اکتفا نکردن به داشتههای موجود؛ منشأ تحوّل میتواند این باشد. البتّه ممکن است منشأ مواردی، اعتراض به وضع موجود باشد امّا همیشه این جور نیست. در موارد زیادی تحوّل به معنای این است که ما به آنچه داریم، به داشتههایمان اکتفا نمیکنیم، یک قدمی بالاتر، یک مرحلهای جلوتر را دنبال میکنیم.
2- تحول باید دارای پشتوانه علمی و فکری باشد حرکت بیپشتوانهی فکری را نمیشود تحوّل دانست. بعضی از حرکتهای سبُک و سطحی را نمیشود به حساب تحوّل گذاشت؛ تحوّل پشتوانهی فکری [میخواهد]. فرض کنید یکی از مسائلی که امروز باید حتماً تحوّل در آن به وجود بیاید، مسئلهی عدالت است. در زمینهی عدالت باید تحوّل ایجاد کنیم و این باید متّکی باشد به یک مبنای فکری که اندیشهی متقن و شکلیافتهی ما در زمینهی عدالت چیست؛ آن وقت بر اساس آن برویم سراغ تحوّل؛ یعنی این پشتوانهی فکری یکی از چیزهای لازم است که از داراییهای معنوی ما است؛ یعنی ما بایستی از داراییهای معنویمان در این زمینه استفاده کنیم که عبارت است از احکام اسلام و مقرّرات اسلامی و آیات کریمهی قرآن و کلمات اهلبیت (علیهم السّلام)؛ از اینها باید استفاده کنیم و بر اساس اینها باید تحوّل ایجاد بکنیم. 14/3/99 افرادیکه بی پشتوانه فکری هستند درطول تاریخ انقلاب مثل منافقین و تجدید نظر طلبان و از قطار انقلاب پیاده شدگان مسیر ضدیت با انقلاب وتحول را پیش گرفته اند .
3- تحول نبایدموجب استحالهی فکری و خارج شدن از هویّت واقعی شود در دوران حکومت پهلوی، چیزی به نام تجدّد وارد کشور شد، که این را به عنوان یک تحوّلی در زندگی ملّت ایران به حساب میآوردند؛ این تحوّل نبود، این استحالهی ملّت ایران بود، هویّت ملّت ایران را از او سلب کردن بود. یعنی در واقع ملّت ایران، هویّت دینی خود، هویّت ملّی خود، هویّت تاریخیِ عمیق خود را در این تجدّد از دست داد این استحاله است، این تحوّل نیست. تحوّل باید رو به جلو باشد، این رو به عقب رفتن بود. ملّتها اگر چنانچه هویّتِ خودشان را از دست بدهند، داشتههای معنوی خودشان را از دست بدهند، در واقع یک مرگ تمدّنی برای آنها به حساب میآید؛ این یک مرگ تمدّنی است، کما اینکه برای کشور ما هم متأسّفانه همین جور هم بود؛ یعنی در بحثهای علمی، بحثهای اجتماعی، بحثهای دانشگاهی، کار را به جایی رساندند که مثلاً حرف یک دانشمند غربی به عنوان قول فصل ؛شمرده میشود؛ بحث که میکنند، [میگویند] فلان دانشمند غربی این جوری گفته؛ وقتی او این جوری گفته، پس دیگر بحث تمام است. معنای این، آن است که ما راه فکر را ببندیم. وقتی تقلید پیش آمد، مسئلهی تقلید از دیگران پیش آمد و اینکه انسان جرئت نداشته باشد در فلان مسئلهی علوم انسانی یا امثال آن، روی حرف دانشمند غربی حرف بزند، معنایش این است که باید فکر را گذاشت کنار، اجتهاد را باید گذاشت کنار، باید تقلید کرد؛ این درست نقطهی مقابل آن تعلیم انبیا است که «یُثیروا لَهُم دَفائِنَ العُقول»؛ آن دفینههای عقل را، دفینههای اندیشه را در انسانها زنده کردن، شوراندن و به ظهور رساندن؛ این نقطه، درست نقطهی مقابل آنها است؛
4 - درمسیر تحول با دست هدایتگر ی مطمئن باید صبر داشت تحوّل لزوماً یک حادثهی دفعی نیست؛ گاهی تحوّل تدریجاً انجام میگیرد؛ بیصبری نباید کرد. اگر چنانچه هدفگیری و نشانگیری درست انجام گرفته باشد و حرکت به معنای واقعی اتّفاق بیفتد، اگر چنانچه به هدفِ تحوّل هم دیر برسیم ایرادی ندارد؛ عمده این است که راه را برویم، حرکت را انجام بدهیم، و بیصبری نباید کرد؛ اینکه تصوّر کنیم که بایستی حتماً دفعتاً یک کاری انجام بگیرد، نه، این جوری نیست.
و اشکال این تجدّدی که حکومتهای دستنشانده به ما دادند این بود که یک دست هدایتگری نداشت؛ بایستی در این تحوّلی که تدریجاً بنا است انجام بگیرد، یک دست هدایتگرِ مورد اطمینانی بالاسر این تحوّل وجود داشته باشد و بایستی دستهای مطمئن و قابل اعتماد هدایت کنند این حرکتهای تحوّلی را؛ وَالّا اگر هدایت نکردند، مثل آن وضعی میشود که آن روزها وجود داشت.
5-درتحول باید از اقدامات سطحی پرهیز کرد
تحوّل را نباید با یک سلسله کارهای سطحی و دمدستی اشتباه گرفت. بعضی از کارهای سطحی، که متهوّرانه، عجولانه یک کاری انجام میگیرد؛ اینها تحوّل نیست؛ گاهی اوقات برای فرونشاندن هوسِ یک کار، این کارها انجام میگیرد که اینها خیلی ارزشی ندارد. تحوّل، کار عمقی است، کار اساسی است که بایستی اتّفاق بیفتد. سرعت البتّه مهم است لکن سرعت با شتابزدگی فرق دارد
6- درتحول از دشمنی و مخالفتها،نباید ترسید
یک شرط مهم برای ایجاد تحوّل، نترسیدن از دشمن و دشمنیها است. خدای متعال به پیغمبرش میفرماید که «وَ تَخشَى النّاسَ وَاللهُ أَحَقُّ أَن تَخشاهُ»؛( ) از مردم نباید بترسی؛ از حرف این و آن نباید بترسی. بالاخره هر اقدام مثبتی، هر کار مهمّی ممکن است یک عدّهای مخالف داشته باشد؛ مخالف، مخالفت میکند. امروز با حضور فضای مجازی، نوع مخالفتها هم غالباً نوع برخوردکننده و تیز و آزاردهنده است؛ اگر چنانچه یک حرکت مهمّ صحیحِ متقنِ محاسبهشدهای انجام میگیرد، باید ملاحظهی اینها را نکنند. ملاحظهی دشمن خارجی را هم نباید بکنند؛ هر گونه حرکتی را که در کشور به سمت صلاح انجام بگیرد، یک جبههی وسیعی از دشمن وجود دارد که اینها نشستهاند دارند دائم فکر میکنند که ضربهها بزنند، هم در زمینههای سختافزاری، هم در زمینههای نرمافزاری؛ نرمافزاریشان همین است که اینها تصمیمهای مهم و درست و منطقی را که در کشور گرفته میشود، با تبلیغات وسیعی که دارند، زیر سؤال ببرند و با این امپراتوری تبلیغاتیای که دست صهیونیستها هست، این را بکوبند و نابود کنند و از بین [ببرند]. باید از اینها نترسید، باید حرکت کرد؛ و به نظر من راهش هم این است که نیروهای جوان حضور داشته باشند؛ آن که ملاحظه نمیکند و نمیترسد و بدون ملاحظه حرکت میکند نیروی جوان است. [البتّه] حضور نیروهای جوان با همان شکلی که قبلاً عرض کردیم، به معنای استفادهی از فکر جوان و از روحیهی جوان و از حالت اقدام و جسارت و حرکتی که جوان میکند؛ نه به معنای نفی حضور ذخیرههای غیر جوان؛ شرطش این است که این کار انجام نگیرد.14/3/99
ضدیت با تحول زمینه ساز ارتجاع است
اگر تحول روبه کمال و آرمانها ی انقلاب نباشد و حرکت روبه رشد متوقف ویا دچار پس رفت گردد به گفته رهبری:
نقطهی مقابل انقلاب،یعنی ارتجاع است. خیلی از انقلابهای دنیا مبتلا به ارتجاع شدند؛ یعنی بعد از آنکه پنج سال، ده سال، پانزده سال از شروع انقلاب گذشت، به خاطر بیاهتمامیهایشان مبتلا شدند به ارتجاع، به عقبگرد؛ این ارتجاع، نقطهی مقابل انقلاب است. و هر دو -یعنی هم پیشرفت انقلابی، هم پسرفت به معنای ارتجاع- بستگی دارد به ارادهی انسانها؛ انسانها اگر چنانچه درست حرکت بکنند، درست پیش خواهند رفت؛ اگر چنانچه غلط حرکت بکنند، پسرفت خواهند داشت، که در قرآن هم به هر دوی اینها اشاره شده. در سورهی مبارکه رعد [میفرماید]: إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَومٍ حَتّىٰ یُغَیِّروا ما بِأَنفُسِهِم؛ که سیاق آیات نشان میدهد که [این آیه]، آن جنبهی مثبت را بیان میکند، یعنی وقتی که شما تغییرات مثبت در خودتان ایجاد کردید، خدای متعال هم برای شما حوادث مثبت و واقعیّتهای مثبت را به وجود میآورد. دوّمی در سورهی انفال است: ذٰلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ لَم یَکُ مُغَیِّرًا نِعمَةً أَنعَمَها عَلىٰ قَومٍ حَتّىٰ یُغَیِّروا ما بِأَنفُسِهِم؛ این جنبهی منفی است، جنبهی عقبگرد است، که اگر چنانچه خدا نعمتی به یک ملّتی داد و این ملّت درست حرکت نکردند، درست عمل نکردند، خداوند این نعمت را از اینها میگیرد. شما در دعای کمیل هم میخوانید: اللَّهُمَّ اغفِر لِیَ الذُّنوبَ الَّتی تُغَیِّرُ النِّعَم؛ این تغییر نعمت، یعنی سلب نعمت، چیزی است که ناشی از اراده است. ما بایستی بشدّت مراقبت میکردیم و مراقبت بکنیم که به این حالت دچار نشویم.14/3/99
اساسا" درهر نهضت انقلابی باید چشم انتظار رجعت ودرکمین مرتجعین وبازگشت طلبان بود ، باین دلیل که در هر انفلاب حقیقی ، تحول در نیروی اجتماعی یعنی انسان ها روی میدهد و و هرگونه تغییر و تحول بر تحول خوی و اخلاق و عادات مردم مبتنی میشود , ونیروی اجتماعی تربیت شده و تحول پذیرفتهدبعنوان ضامن اجرا و ادامه ی نظامات اجتماعی تلقی خواهد گشت .از طرفی تحول اعتقادی و اخلاقی امری نسبی است نه کامل و نهایی ؛یعنی تحول اساسی اعتقادی و اخلاقی درافراد در دوران انقلاب به کمال نمیرسد و همه ی افراد هم مشمول تحول نمیشوند ند هستند .
نتیجتا هم بقابای دوران قبل از انقلاب دراحاد جامعه هست و هم افرادی که تحول نپذیرفته اند وجود دارند هم کسانیکه صبر کافی را برای به نتیجه رسیدن انقلاب و عبور از مشکلات و موانع و سختی هایش را ندارند هستند.
مجموعه ی این عناصر در جامعه وقتی دست دردست هم داده و متحد میشوند؛ مسیر گریز از نظامان اسلامی و انقلابی را پیش گرفته و یا میخواهند به نظام گذشته برگردند واز آن تعریف و تمجید میکنند یا اینکه دست دردست دشمنان انقلاب و بیرون مرزها داده و بدنیال دریوزگی از بیگانگان می روند و یا با نافرمانی مدنی و شورش های خیابانی سعی بر مقابله سیاسی و حتی نظامی و امنیتی با نظام اسلامی بر می آیند.
همه ی این رفتارها و کنشهای سیاسی ،ارتجاع از انقلاب و بازگشت از اصول و آرمانهای انقلاب است .که در بسیاری از انقلابها رخ داده و در انقلاب اسلامی ما هم افراد و گروهها و احزاب و جریانهایی به ارتجاع دچار شده اند .که امروز دردامن استکبار جهانی و دشمنان انقلاب به زیست خائنانه شان ادامه میدهند . |