خاطره اي ازشهيدآيت الله مطهري
سال 1352 همزمان با عيد بزرگ قربان مراسم افتتاح حوزه علميه فضل بن شاذان نيشابوري از استاد شهيد مطهري براي
سخنراني در جمع مردم و علما نيشابور توسط ثقه الاسلام موسوي مدير حوزه دعوت بعمل آمده بود.
من هم بعنوان يكي از جوانان فعال مذهبي مرتبط با مدرسه مذكور كه بعد از افتتاح تاريخ اسلام و معارف اسلامي را براي طلاب
آنجا تدريس ميكردم قرار شد مقاله اي را قبل از سخنراني استاد در جمع بخوانم .
ماموران ساواك از قبل از مراسم در اطراف مدرسه تازه ساز مذكور مر اقب بودند وقبل از رفتنم بداخل مدرسه تهديد م كردند
كه پرونده ات قطور ا ست لذا مراقب حرف زدنت باش .
من كه نوعا ترسي از اين تهديدها نداشتم و در سن 18 سالگي دل و جرئت خوبي براي مبارزه داشتم مقاله اي را در رابطه با عيد قربان و فداكاري واوج تسليم بودن حضرت ابراهيم در برابر اراده الهي و قرباني كردن اسماعيل فرزند دلبندش در راه رضاي خدا
مطالب ارائه داده و تاكيد كردم كه جامعه اسلامي براي دستيابي به اهداف اسلامي اش امروز به قرباني كردن همه دلبستگي هايش
محتاج است و تا حاضر نشور كه از بهترين عزيزانش بگذرد نمي تواند موحد واقعي باشد .
مرحوم استاد مطهري كه خيلي از مقاله و شهامت من مسرور شده بود . محور سخنان خود را در همين زمينه قرار داد و بعد از
سخنراني از مدير حوزه و بقيه خواست كه با من عكس يادگاري بگيرند . من هم كه از اين توجه و تشويق استاد در پوستم نمي گنجيدم در جمع آنها ايستادم و عكس جمعي با علما گرفتيم كه احتمالا در عكس هاي افتتاحيه مدرسه موجود باشد .
اين صنحه هيچگاه از خاطرم نرفت و منشا جديت بيشتر من در مبارزه عليه رژيم شاه شد.
|