هویت ایمانی درفردوجامعه
شرحی برحدیث ولایت حمیدرضا ترقی
رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با شرکت کنندگان در مسابقات بین المللی قرآن در 7/2/96 نکات مهمی را در رابطه با مفاهیم قرآنی فرمودند که باید به مفاهیم رایج و گفتمانهای عمومی ملتهای مسلمان قرار بگیرد.
معظم له افزودند ؛ مامعارفی در قرآن داریم که این مفاهیم حقیقتا" سازنده ی زندگی مقتدرانه و عزتمندانه ی امت اسلامی است ؛ حقیقتا" مایه ی نجات امت اسلامی از گزفتاریها ست ؛..این مفاهیم باید جزو بینات و مسلمات افکار جامعه ی اسلامی قرارگیرد؛
یکی از این مفاهیم از باب نمونه : (فمن یکفر بالطاغوت و یومن بالله فقد استمسک بالعروه الوثقی لاانفسام لها)است.
این یک اصل است ؛ کفر به طاغوت و ایمان به خدا. یعنی ماهمه عالم وجودرا تقسیم میکنیم به دوقسمت : یک قسمت منطقه نفوذ طاغوت است ؛باید به آن کفر ورزید؛ یک قسمت منطقه نفوذ الله است ؛ باید به او ایمان آورد؛ باید آنرا باور کرد؛ هویت ایمانی در مقابل هویت کفر. این معنایش استقلال هویت ایمانی و مرزبندی هویت ایمانی است تا انسان بتوانددر مقابل هویت طاغوت و هویت کفر؛ خودش را حفظ کند ؛ نگه دارد ؛ تکمیل کند , روبه پیشرفت حرکت کند.
مقام معظم رهبری 7/2/96
لزوم شناخت نشانه های هویت ایمانی
اگر بخواهیم یک جامعه با هویت ایمانی در شکل کمالی آن داشته باشیم، باید اهل ایمان و نشانه های آن را بشناسیم؛ زیرا امور باطنی و غیبی تنها با آثار آن قابل شناخت و ردگیری هستند. بسیاری از مردم در شرایطی که فشاری بر آنان تحمیل می شود، حقیقت آن چه را باور دارند و می خواهند انجام دهند نشان نمی دهند و به گونه ای متضاد با فکر و قلب خود عمل می کنند تا با مطابقت رفتار خود با دیگران در جامعه خود را صیانت کرده و از برکات جامعه و اجتماع بهره مند شوند.
در آیات قرآنی از دو نوع رفتار تحت فشار اجتماعی سخن به میان آمده است. در یک جامعه اسلامی گروهی از مردم که کافر و مشرک هستند برای بهره مندی از فواید اجتماع اسلامی و جلوگیری از طرد اجتماعی یا طرد کلی از وطن ناچار هستند بر خلاف باورهای خود رفتار کنند که از ایشان به عنوان منافقان یاد می شود. این جریان نفاق زمانی شکل می گیرد که جامعه اسلامی از چنان قدرتی برخوردار است که مشرکان و کافران ناچار می شوند برای رهایی از فشار جامعه خود را همرنگ جماعت کنند تا رسوا نشوند.
هم چنین در جامعه کفر پیشه، مومنان خود را ناچار می یابند که تقیه کنند و حقیقت ایمانی خویش را مخفی دارند تا این گونه جان و مال و عرض ایشان در امان ماند. البته تقیه یک سازوکار و تاکتیک است و نمی تواند به عنوان یک راهبرد دایمی مورد استفاده قرار گیرد؛ زیرا حکم تقیه همانند حکم تمام اموری است که به سبب مصلحتی اهم مورد تایید شریعت قرار گرفته است. این مصلحت هرگز نمی تواند دایمی باشد؛ چرا که مومن لازم است برای حفظ دین خود از جامعه مشرک و کافر هجرت نماید و نمی تواند با بهره گیری از تقیه تمام عمر خویش را در آن جامعه بگذارند، زیرا تقیه دایمی موجب رفتاری نفاق آمیز شده و گاه دین و ایمان شخص و فرزندان و نسل هایش را از میان می برد. بنابراین، تقیه یک سازوکار مقطعی در چارچوب مصلحت حفظ جان و عرض و مال است.
به هر حال، در یک جامعه اسلامی به طور طبیعی برخی برای رهایی از فشار اهل ایمان و بهره گیری از فرصت های جامعه و فرار از انواع طرد به ویژه طرد اجتماعی خود را مومن معرفی می کنند. این جاست که لازم است تا نشانه های ایمان و مومنان دانسته شود تا بتوانیم منافق را از مومن بازشناسیم و روابط خود را بر اساس آن اصلاح و تصحیح کنیم.
شناخت نشانه های کمال ایمان به ما کمک می کند تا رهبران خود را از برترین ها انتخاب کنیم و نیز می توانیم بوسیله این نشانه ها، وضعیت خود را تحلیل کنیم؛ هر چند که هر انسانی بر نفس خود بصیر و خبیر است و می داند که چگونه آدمی است و میزان اعتقاد او تا چه اندازه است؟ با این همه این نشانه ها در حکم معیارها و ملاک هایی است که انسان خود و دیگران را بر آن عرضه می کند تا حقیقت ایمان و میزان و درجه و سطح آن را بشناسد.
صد و سه خصلت و نشانه هویت کمال ایمانی
از پیامبر(ص) به عنوان میزان ایمان و اعمال و ترازوی حقیقت سنج ایمان روایت است که برای کمال ایمان صد و سه نشانه و خصلت است که در فعل و قول و نیت و ظاهر و باطن افراد خود نمایی می کند. پس می توان خود و دیگران را بر پایه این معیارها و ملاک ها سنجید و به ارزیابی میزان ایمان خود و دیگران پرداخت. البته این معیارها برای ارزیابی شخص خود بسیار مفید و سازنده تر است؛ زیرا امور باطنی را نیز بیان می کند که خود شخص تنها از آن آگاه و مطلع است. در این روایات به خصوصیات فردی و اخلاقی و نیز اجتماعی مومن کامل توجه داده شده است.
این روایت را امیرمومنان علی(ع) از آن حضرت (ص) نقل می کند که ایشان می فرماید: رُوِی أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) قَالَ:لا یَکْمُلُ الْمُؤْمِنُ إِیمَانُهُ حَتَّى یَحْتَوِیَ عَلَى مِائَهٍ وَ ثَلَاثِ خِصَالٍ فِعْلٍ وَ عَمَلٍ وَ نِیهٍ وَ ظَاهِرٍ وَ بَاطِنٍ
فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ(ع): یا رَسُولَ اللَّهِ! مَا یکُونُ الْمِائَهُ وَ ثَلَاثُ خِصَالٍ؟ فَقَالَ : یا عَلِی! مِنْ صِفَاتِ الْمُؤْمِنِ أَنْ یکُونَ.
رسول خدا (ص) فرمودند: ایمان مومن کامل نمی شود تا اینکه دارای ۱۰۳ خصلت در فعل و عمل و نیت و باطن و ظاهر گردد. آن گاه امیرالمومنین( ع) فرمودند: یا رسول الله! آن ۱۰۳ خصلت کدامند؟ پیامبر(ص) فرمودند: یا علی ! از جمله صفات مومن این است که:
۱٫- جَوَّالَ الْفِکْرِ؛
۲٫- جَوْهَرِی الذِّکْرِ؛
۳٫- کَثِیراً عِلْمُهُ ؛
۴٫- عَظِیماً حِلْمُهُ ؛
اندیشه اش بسیار متحرک و پویاست ؛ گوهرذاتش متذکر و به یاد خداست ؛علم و دانشش فراوان ؛ بردباری اش بزرگ
۵٫- جَمِیلَ الْمُنَازَعَهِ؛
۶٫- کَرِیمَ الْمُرَاجَعَهِ؛
۷٫- أَوْسَعَ النَّاسِ صَدْراً؛
۸٫- وَ أَذَلَّهُمْ نَفْساً
خوش برخورد در کشمکش ؛ بزرگوار در بازگشت و پذیرش ؛ سعه صدرش از همه بیشتر ؛ و نفسش از همه خاکسار تر است
۹٫- ضِحْکُهُ تَبَسُّماً؛
۱۰٫- وَ اجتماعه تَعَلُّماً؛
۱۱٫- مُذَکِّرَ الْغَافِلِ؛
۱۲٫- مُعَلِّمَ الْجَاهِلِ
خنده اش تبسم ؛گرد همایی اش برای تعلم و یادگیری ؛ تذکر دهنده به غافل؛ و آموزنده جاهل است
۱۳٫- لَا یؤْذِی مَنْ یؤْذِیهِ _
۱۴٫- وَ لَا یخُوضُ فِیمَا لَا یعْنِیهِ_
۱۵٫- وَ لَا یشْمَتُ بِمُصِیبَهٍ
به کسی که آزارش می کند آزاری نمی رساند ؛ و در آنچه به دردش نمی خورد وارد نشود و هیچ کس را به مصیبتی سرزنش و شماتت نمی کند
۱۶٫- وَ لَا یذْکُرُ أَحَداً بِغِیبَهٍ؛
۱۷٫- بَرِیئاً مِنَ الْمُحَرَّمَاتِ؛
۱۸٫- وَاقِفاً عِنْدَ الشُّبُهَاتِ
و هیچ کس را با غیبت یاد نمی کند ؛ از کارهای حرام بیزار است ؛ و در موارد شبهه قدم بر نمی دارد
۱۹٫- کَثِیرَ الْعَطَاءِ؛
۲۰٫- قَلِیلَ الْأَذَى؛
۲۱٫ -عَوْناً لِلْغَرِیبِ ؛
۲۲٫- وَ أَباً لِلْیتِیمِ
بخششش فراوان ؛ آزارش بسیار کم ؛ برای غریب و ناآشنا یاور ؛ و برای یتیم پدر است
۲۳٫- بُشْرُهُ فِی وَجْهِهِ؛
۲۴٫- وَ حُزْنُهُ فِی قَلْبِهِ؛
۲۵٫- مُسْتَبْشِراً بِفَقْرِهِ
شادابی و خرمی اش در چهره ؛ و حزن و اندوهش در دل؛ و به نیاز خود(به خدا) خرسند است
۲۶٫- أَحْلَى مِنَ الشَّهْدِ؛
۲۷٫- وَ أَصْلَدَ مِنَ الصَّلْدِ؛
۲۸٫ -لَا یکْشِفُ سِرّاً؛
۲۹٫- وَ لَا یهْتِکُ سِتْراً
شیرین تر از عسل؛ و سخت تر از سنگ است ؛ و هیچ رازی را فاش نسازد ؛و هیچ پرده ای را ندرد
۳۰٫- لَطِیفَ الْحَرَکَاتِ؛
۳۱٫- حُلْوَ الْمُشَاهَدَهِ ؛
۳۲٫- کَثِیرَ الْعِبَادَهِ؛
۳۳٫ -حَسَنَ الْوَقَارِ
حرکاتش لطیف؛ دیدارش شیرین؛ عبادتش بسیار ؛ وقارش نیکو
۳۴٫- لَینَ الْجَانِبِ؛
۳۵٫- طَوِیلَ الصَّمْتِ؛
۳۶٫- حَلِیماً إِذَا جُهِلَ عَلَیهِ
برخوردش نرم ؛ سکوتش طولانی است ؛ اگر درباره او به نادانی رفتار شود حلیم و بردبار است
۳۷٫- صَبُوراً عَلَى مَنْ أَسَاءَ إِلَیهِ ؛
۳۸٫- یجِلُّ الْکَبِیرَ وَ یرْحَمُ الصَّغِیر
بر کسی که به او بدی کرده است شکیبا است ؛ بزرگتر را گرامی داشته و به کوچکتر رحم می کند
۳۹٫- أَمِیناً عَلَى الْأَمَانَاتِ؛
۴۰٫- بَعِیداً مِنَ الْخِیانَاتِ؛
۴۱٫- إِلْفُهُ التُّقَى وَ حِلْفُهُ الْحَیاءُ
بر امانت ها امین؛ و از خیانت ها به دور است ؛ همدم او تقوا و هم پیمان او شرم و حیاست
۴۲٫- کَثِیرَ الْحَذْرِ؛
۴۳٫- قَلِیلَ الزَّلَلِ؛
۴۴٫- حَرَکَاتُهُ أَدَبٌ ؛
۴۵٫- وَ کَلَامُهُ عَجِیبٌ ؛
پرهیزش بسیار ؛ و لغزشش کم، حرکاتش مودبانه ؛ و گفتارش مایه شگفتی است
۴۶٫- مُقِیلَ الْعَثْرَهِ؛
۴۷٫- وَ لَا یتَّبِعُ الْعَوْرَهَ؛
۴۸٫- وَقُوراً صَبُوراً؛
۴۹٫- رَضِیاً؛
۵۰٫- شَکُوراً؛
از خطا و لغزش در می گذرد ؛ و در پی عیوب دیگران نمی رود ؛ با وقار ؛ صبور ؛ خشنود و راضی ؛ سپاسگزار
۵۱٫- قَلِیلَ الْکَلَامِ؛
۵۲٫- صَدُوقَ اللِّسَانِ؛
۵۳٫- بَرّاً ؛
۵۴٫- مَصُوناً ؛
۵۵٫- حَلِیماً؛
کم حرف ؛راست گفتار ؛ نیکوکار؛ مصون و محفوظ؛ بردبار؛
۵۶٫- رَفِیقاً؛
۵۷٫- عَفِیفاً ؛
۵۸٫ -شَرِیفاً؛
۵۹٫ -لَا لَعَّانٌ وَ لَا کَذَّابٌ
رفیق و سازگار؛ پاکدامن؛ با شرافت است لعن کننده و دروغگو نیست
۶۰٫- وَ لَا مُغْتَابٌ؛
۶۱٫ -وَ لَا سَبَّابٌ؛
۶۲٫- وَ لَا حَسُودٌ؛
۶۳٫- وَ لَا بَخِیلٌ؛
۶۴٫- هَشَّاشاً بَشَّاشاً
غیبت کننده نیست ؛دشنام نمی دهد نه حسود است و نه بخیل ؛گشاده رو و شاداب است
۶۵٫- لَا حَسَّاسٌ وَ لَا جَسَّاسٌ ؛
۶۶٫- یطْلُبُ مِنَ الْأُمُورِ أَعْلَاهَا؛
۶۷٫- وَ مِنَ الْأَخْلَاقِ أَسْنَاهَا
نه ظریف و حساس است و نه کنجکاو و جاسوس ؛ از کار ها عالی ترین را طلب می کند ؛ و از اخلاق برجسته ترین را
۶۸٫- مَشْمُولًا بِحِفْظِ اللَّهِ ؛
۶۹٫- مُؤَیداً بِتَوْفِیقِ اللَّهِ؛
۷۰٫- ذَا قُوَّهٍ فِی لِین
حفظ خدا شامل حال اوست؛ به توفیق الهی یاری شده است ؛ و درعین نرمش قوی است
۷۱٫- وَ عَزْمَهٍ فِی یقِینٍ ؛
۷۲٫ -لَا یحِیفُ عَلَى مَنْ یبْغِضُ؛
۷۳٫- وَ لَا یأْثَمُ فِی مَنْ یحِبُّ
و تصمیمش همراه با یقین ؛ با کسی که دشمن باشد ستم نمی کند؛ و درباره کسی که دوستش دارد به گناه نمی افتد
۷۴٫- صَبُورٌ فِی الشَّدَائِدِ؛
۷۵٫- لَا یجُورُ وَ لَا یعْتَدِی؛
۷۶٫- وَ لَا یأْتِی بِمَا یشْتَهِی؛
در سختی ها بسیار شکیباست ؛ نه ستم می کند و نه تجاوز ؛ و هر چه دلش خواست انجام ندهد
۷۷٫- الْفَقْرُ شِعَارُهُ؛
۷۸٫- وَ الصَّبْرُ دِثَارُهُ ؛
۷۹٫- قَلِیلَ الْمَئُونَهِ ؛
۸۰٫- کَثِیرَ الْمَعُونَهِ ؛
جامه زیرینش نیاز (به خدا)؛ و جامه زبرینش صبر و مقاومت ؛ هزینه و زحمتش اندک ؛کمک و یاری اش بسیار
۸۱٫- کَثِیرَ الصِّیامِ ؛
۸۲٫- طَوِیلَ الْقِیامِ؛
۸۳٫- قَلِیلَ الْمَنَامِ؛
۸۴٫- قَلْبُهُ تَقِی؛
۸۵٫- وَ عِلْمُهُ زَکِی
روزه داری او بسیار ؛ قیام و عبادتش طولانی ؛ خوابش کم ؛ قلبش پرهیزگار و علم و دانشش پاکیزه است
۸۶٫- إِذَا قَدَرَ عَفَا ؛
۸۷٫- وَ إِذَا وَعَدَ وَفَى؛
۸۸٫- یصُومُ رَغْباً ؛
۸۹٫- وَ یصَلِّی رَهْباً؛
هنگامی که قدرت یابد عفو نماید ؛ و هنگامی که وعده دهد وفا نماید ؛ با میل و رغبت روزه می گیرد؛ و با ترس و خوف نماز می خواند
۹۰٫- وَ یحْسِنُ فِی عَمَلِهِ کَأَنَّهُ نَاظِرٌ إِلَیهِ ؛
۹۱٫- غَضَّ الطَّرْفِ، سَخِی الْکَفِّ ؛
چنان نیکو عمل می کند که گویا او را می بینند؛ دیده اش (از ناروا ) فرو بسته ؛ دستش با سخاوت است
۹۲٫- لَا یرُدُّ سَائِلًا ، وَ لَا یبْخَلُ بِنَائِلٍ؛
۹۳٫- مُتَوَاصِلًا إِلَى الْإِخْوَانِ؛
۹۴٫- مُتَرَادِفاً إِلَى الْإِحْسَانِ؛
در خواست کننده ای را رد نکند ؛و نسبت به دستاورد دیگران بخل نورزد ؛ با برادران ارتباط و پیوستگی دارد ؛ در نیکوکاری پیاپی اقدام کند
۹۵٫- یزِنُ کَلَامَهُ وَ یخْرِسُ لِسَانَهُ؛
۹۶٫- لَا یغْرَقُ فِی بُغْضِهِ وَ لَا یهْلِکُ فِی حُبِّهِ
سنجیده سخن می گوید و زبانش را می بندد؛ در خشم و دشمنی غرق نشود ؛ و در دوستی اش هلاک نگردد
۹۷٫- لَا یقْبَلُ الْبَاطِلَ مِنْ صَدِیقِهِ وَ لَا یرُدُّ الْحَقَّ مِنْ عَدُوِّهِ؛
۹۸٫- وَ لَا یتَعَلَّمُ إِلَّا لِیعْلَمَ وَ لَا یعْلَمُ إِلَّا لِیعْمَلَ؛
باطل را از دوستش نمی پذیرد و در مقابله با دشمن حق را پایمال نمی کند؛ دانش را نمی آموزد مگر برای دانستن و آگاهی ، و نمی آموزد مگر برای عمل
۹۹٫- قَلِیلًا حِقْدُهُ، کَثِیراً شُکْرُهُ؛
۱۰۰٫- یطْلُبُ النَّهَارَ مَعِیشَتَهُ، وَ یبْکِی اللَّیلَ عَلَى خَطِیئَتِهِ
کینه اش اندک ؛شکر و سپاس بسیار ؛در روز به جستجوی معاش می پردازد و در شب بر خطا و گناهش گریه می کند
۱۰۱٫ -إِنْ سَلَکَ مَعَ أَهْلِ الدُّنْیا کَانَ أَکْیسَهُمْ وَ إِنْ سَلَکَ مَعَ أَهْلِ الْآخِرَهِ کَانَ أَوْرَعَهُمْ
اگر با اهل دنیا همراه شود زیرکترین آنهاست و اگر با اهل آخرت همراه باشد پارساترین آنهاست
۱۰۲٫- لَا یرْضَى فِی کَسْبِهِ بِشُبْهَهٍ، وَ لَا یعْمَلُ فِی دِینِهِ بِرُخْصَهٍ
درکسب خویش موارد شبهه را نمی پسندد؛ و درعمل به دینش دنبال عذر و رخصتی نمی رود
۱۰۳٫- یعْطِفُ عَلَى أَخِیهِ بِزَلَّتِهِ، وَ یرْضَى مَا مَضَى مِنْ قَدِیمِ صُحْبَتِهِ
با خطا و لغزش برادر دینیش به عطوفت رفتار نماید ؛و حق دوستی دیرینه را مراعات می کند .( بحار الانوار ؛ج ۶۷؛ ص۲۱۰)
انسانهای ایمانی با این نشانه ها هویتشان از انسانهای طاغوتی متمایز میگردد .
شاخصه های جامعه باهویت ایمانی از منظر قرآن
جامعه ای از نگاه قرآنی دارای ویژگی ها و شاخصه های هویت ایمانی است که برخوردار از:
1.- عدالت محوری:. هدف عالی جامعه باهویت ایمانی بر پاداشتن قسط و عدل و رساندن صاحب حق به حق خود می باشد. (حدید /25، آل عمران/18،مائده/8).
2.- وحدت و همدلی: مومنان برخلاف کافران و مشرکان (که علی رغم ظاهر مشترک دارای قلوب پراکنده ای هستند و در دل کینه و حسد می ورزند) یکدل و یک جهت می باشند و برای برادران دینی چیزی را می پسندند که برای خود می پسندند. افراد این جامعه ظلم نمی کنند و ظلم نمی پذیرند (آل عمران/103، حجرات /49، انفال/ 46).
3.- ولایتمداری: اهل جامعه ایمانی پیرو فرامین و دستورات الهی هستند. آنها اطاعت از اولی الامر منصوب از طرف خداوند را نیز بر خود لازم می دانند و چاره برون رفت از معضلات و مشکلات فردی و اجتماعی را تبعیت از آنها می دانند. (نساء/51، مائده/55).
4.- حاکمیت اخلاق: جامعه باهویت ایمانی, جامعه اخلاق است که پیرو پیامبری هستند که رحمت للعالمین است و برای تشکیل مکارم اخلاق مبعوث شده است. لذا اخلاق محوری شاخصه آن جامعه مطلوب است. ( احزاب/21 ،احزاب/35، حجرات/12، مومنون/5، فرغان/64، مائده/3).
5- برپا داشتن نماز: یکی از مشخصه های جامعه قرآنی و ایمانی ، زنده بودن نماز و حضور این واجب الهی در متن جامعه است، و انسان ها بر خود فرض می دانند به شکرانه تمکن و حاکمیت بر زمین به برپایی نماز بپردازند و آن را به معنای واقعی اقامه کنند. برای اینکه انسان ها را از خیلی از رفتارهای بزه کارانه به دور می دارد. (حج/41، طه/14، بقره/43، جمعه/9، توبه/18).
6- اقامه حدود الهی: اقامه احکام الهی وظیفه تک تک افراد جامعه است لذا آیاتی به این مسئله اشاره دارد. (بقره/178، آل عمران/118، بقره/14)
7-تدبیر معیشت و رعایت اقتصاد: اقتصاد جامعه قرآنی بر مبنای کار و کوشش است. هر کسی از ثمره تلاش خود برخوردار است و هیچ کسی حق تعدی و تجاوز به حقوق دیگران را ندارد. حتی زنان نیز در این جامعه از حاصل تلاش خود برخوردار هستند. افراد جامعه کم فروشی را دشمنی می دانند و در داد و ستد حق یکدیگر را می دهند چشم طمع به اموال یکدیگر ندارند و به خاطر ثروت دیگران غمگین نمی شوند. ربا را دشمن می دارند و آن را دشمنی با خدا و پیامبر می دانند. (مائده/87، نساء/32، اعراف/85، بقره/279، فرغان/67، اعراف/31)
8-. هویت سازی بر پایه امت اسلامی: تمام اعضاء جامعه باید در قبال یکدیگر احساس مسئولیت کنند، (نساء/29، نور/51، حجرات/10، فتح/29، بقره/178)
9-علم و دانش: شاخصه ویژه هویت جامعه نبوی توجه بنیادی و اساسی به علم و دانش است. و این اهمیت با توجه به نخستین آیات نازل شده به رسول خدا روشن می شود. در این جامعه صاحبان علم بر سایر افراد برتری دارند و رسول خدا هم مسلمانان را به فراگیری دانش تشویق کرده اند. (علق/14، زمر/9، فاطر/28)
10-. نفی نژادپرستی و قومیت گرایی: از شاخصه های جامعه نبوی نفی نژادپرستی و تعصب ناروا بود. زیرا اسلام از آن جهت مقبول بود که رنگ نژادی و قومی نداشت که خداوند در سوره حجرات، آیه 13 می فرماید:
«یَا أَیُّهَا النَّاسُ ... إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ ...» اى مردم ..... به یقین گرامى ترین شما نزد خدا با تقواترین شماست. (حجرات/13)
11-. برخورداری از حکومت اسلامی: نیاز به قانون، نظم، انضباط و رفع احتیاجات یکدیگر، ضرورت داشتن حکومت را در بین جوامع به وجود آورد. اما حکومتی که قرآن آن را لازم می داند دارای خصوصیات و اهداف عالی همچون هدایت می باشد که در سیره انبیاء به آن اشاره شده است. در این حکومت ابعاد مادی در پرتو ابعاد معنوی تفسیر می شود. (بقره/215)
12-. وظیفه شناسی: نظام حقوق اسلام نظام تکلیف گراست. لذا وقتی صحبت از حق می شود بحث از حقوق انسان های دیگر در گردن ما است. از این رو مسئولیتی در گردن ماست و همان حقوق را ما نیز بر گردن دیگران داریم. (احزاب/72، اسراء/36)
امام خامنه ای در بخش دیگری از سخنان خود فرمودند :امروز در بسیاری از کشورهای اسلامی چیزی به نام هویت اسلامی وجود ندارد ؛ بله ؛ مردم مسلمانند, نماز میخوانند؛ روزه میگیرند, شاید زکات هم بدهند؛ اما مجموعه جامعه ؛ هویت اسلامی ؛ندارد .اگر این حقیقت به صورت یک فهم عمومی در جوامع اسلامی دربیاید شما میبینید که چه تحولی در در جهان اسلام اتفاق می افتد ؟7/2/96
انشالله درشماره آینده به شاخصه های جامعه طاغوتی خواهبم پرداخت . |