شرحي بر حديث ولايت
بسيج الگوي تحزب اسلامي
حميدرضا ترقي
نگاه رهبر معظم انقلاب اسلامي به بسيج مقاومت مردمي كشورمان، نگاهي ويژه و منبعث از آموزههاي اسلامي و سيره امام خميني(ره) است.
اين پديده بي نظير كه در انقلاب اسلامي منشأ بركات و توفيقات فراواني بوده است در آموزههاي اسلامي همان حزب الله مورد نظر در قرآن كريم است كه ولايت خداوند و رسول و جانشين او را پذيرفته است و ميتواند با ظرفيت عظيمي كه دارد جامعه را از ظلمت بسوي نور پيش ببرد.
حزب الله كه در برابر حزب الشيطان قرار دارد سازماندهي پيروان ولايت را به عهده دارد و بايد بتواند در برابر سازماندهي مخالفين ولايت در جامعه كه تحت امر و فرماندهي قرارگاه شيطان عمل ميكنند از نظام الهي و اسلامي صيانت و پاسداري كند.
تلاش مخالفان ولايت براي سكولاريزه كردن بسيج
سالهاست جريانهاي مخالف ولايت در كشور تلاش ميكنند با حاكم كردن سكولاريسم بر بسيج به بهانه لزوم عدم ورود نيروهاي ارتشي و نظامي در احزاب، اين نيروي مردمي محافظ انقلاب را تضعيف و از عرصه صيانت از انقلاب خارج كنند، تا امكان ضربه زدن به اركان نظام و انقلاب فراهم و راه براي منحرف كردن مسير انقلاب اسلامي باز گردد.
اين سياست و روش با اتهام زدن به بسيج براي دخالت در مسائل سياسي و مهندسي انتخابات و تخريب لباس شخصيها و از اين قبيل مسائل در طي دو دهه پس از جنگ تحميلي دنبال شده است.
امام خميني(ره) كه آرزو داشت اي كاش من هم بسيجي بودم و اين نهاد را شجره طيبة انقلاب اسلامي ميدانست، نقش مهم و سرنوشتساز آينده اين مجموعه انسانهاي وفادار به آرمانهاي انقلاب را كاملاً درك كرده و پيش بيني ميكرد.
مقام معظم رهبري نيز بر همان باور امام(ره) عليرغم انواع و اقسام اتهامات جريانهاي مخالف به بسيج از اين مجموعه به عنوان نيروهاي محرم و تكيهگاه انقلاب اسلامي در فتنهها و بحرانهاي سياسي و اجتماعي ياد كرده و آن را تقويت و هدايت فرمودهاند.
چرا رهبري مهمترين هشدارها و تحليلهاي عميق مربوط به توطئهها و فتنههاي دشمن را با بسيج در ميان ميگذارند. چرا رهبري عبرتهاي عاشورا را با بسيجيان مطرح ميكند؟ چرا رهبري لزوم بصيرت را براي اين قشر تبيين ميكند؟ و بصيرت بسيج را در فتنه 88 ميستايد؟
چرا رهبري عزيزمان اين تكيه را به حزب ندارند؟ چرا احزاب محرم اسرار رهبري نيستند؟
چرا احزاب نتوانستهاند نقش خود را در صيانت از انقلاب و ارزشهاي آن به اثبات برسانند؟ چرا رهبري خلاء پايگاه اجتماعي احزاب در كشور را با بسيج پر ميكنند؟
چرا قدرت سازماندهي احزاب در كشور قابل مقايسه با بسيج نيست؟
چرا احزاب نميتوانند لشگر مقابله با جنگ نرم دشمن شوند، چرا احزاب نميتوانند افسران جنگ نرم باشند ولي اساتيد بسيجي ميتوانند؟
پاسخ اين چراها را بايد در ماهيت و خصوصيات بسيج دنبال كرد كه معظم له در موارد زير آن را تبيين كردند:
الف) سازماندهي
نوع سازماندهي بسيج، كه يك خصوصيت منحصر به فرد است كمك كرده كه اين حركت عظيم مردمي راه خودش را گم نكند، اين سازماندهي چند كاركرد اثباتي دارد كه اگر احزاب نيز از آن الگو بگيرند ميتوانند حزبالله شوند.
1- هدايت نيروها بر اساس مباني فكري و ايدئولوژيك
2- ايجاد بصيرت در نيروها نسبت به راه روشن
3- تمركز در تصميمگيري و عدم پراكندگي و تعدد مراكز قدرت
4- برخورداري از اراده و خواست مردم
كاركردهاي سلبي اين نوع سازماندهي عبارتند از:
1- عدم تندروي
2- پرهيز از زياده روي
3- عدم كجروي
4- جلوگيري از ارتكاب خطاهاي فاحش
اين صفات سلبيه در نيروهاي احزاب هم اگر وجود داشته باشد قطعاً در كاركرد احزاب اثر ميگذارد.
ب) – ايمان و عمل برخاسته از احساس تكليف شرعي
يعني هدايت او و زمام و مهار نفس او و حركت او به دست يك عامل معنوي و دروني و قلبي است.
احساس او با ايمان كنترل ميشود. اگر اين خصوصيت در احزاب الهي و اسلامي هم باشد ميتواند آن را الگو كند.
ج) – فراگيري بسيج در همه اقشار
خصوصيت ديگر بسيج تعلق آن به تمام اقشار جامعه و عدم منحصر شدن در يك قشر و طبقه خاص است.
د) – پا به ركاب بودن بسيج
بسيج توانسته حضور تودهاي مردم در انقلاب را حفظ و روحيه مردم را در دفاع از انقلاب حفظ كند، اگر احزاب نيز بتوانند اين حضور تودهاي را حفظ كنند گام مهمي در راستاي تحقق سياستهاي نظام اسلامي خواهد بود. آمادگي بسيج براي كمك رساني به انقلاب اسلامي در برابر تهاجمات و حملات دشمن نشان دهنده اقتدار كشور در برابر دشمن است.
ه) – خودسازي و تربيت خود
فضاي مساعد براي خودسازي ايجاد كردن و بخشي از حزب را به خودسازي و كادرسازي و تربيت انسانهاي مدير اختصاص دادن از ديگر خصوصيات بسيج است كه ميتواند الگويي براي تحزب باشد.