تبیین اولین رهنمودهای رهبری در قرن جدیدبرای مسئولان نظام(۴)
آسیبهایی که کارگزاران جدیدراتهدید میکند
شرحی برحدیث ولایت حمیدرضا ترقی
دو آسیب است که شماها خیلی باید مراقب باشید این دو آسیب را. یک آسیب، آسیب غرور است؛ یک آسیب، آسیب انفعال است(.مقام معظم رهبری 23/1/1401)
مخاطب این آسیبها
مخاطب این توصیه و هشدار ؛ خیل عظیم جمعیت تازه نفس جوانانی است که در بدنه مجموعه های نظام حضور پیدا کرده اند .
حضور این قشر عظیم جوان در مجلس و دولت و دستگاههای گوناگون موجب خرسندی است مشروط به اینکه دربرابر این دوآسیب از خود مراقبت کنند.
من چند توصیه به شما برادران و خواهران عزیزی که وارد این میدان کارگزاری شدهاید ــ چه در مجلس، چه در دولت، چه در دستگاههای گوناگون که یک جمعیّت تازهنفسی که حالا وارد میدان شدند، و بخصوص جوانها ــ [دارم؛] بخصوص جوانها که خب خوشبختانه خِیل نسبتاً عظیمی از جوانها در بدنهی مجموعههای نظام حضور پیدا کردهاند که این خیلی خرسندکننده و خوشحالکننده است اگر با این مراقبتها همراه باشد. مقام معظم رهبری 23/1/1401
الف)- غرورومفهوم آن
برای غرور معانی مختلفی تعریف شده است، یکی از آن ها همراه با حس های مثبت و خوب نسبت به خود و قابل احترام بودن توسط دیگران است. و اما دیگری به معنی احساس برتری و بهتر بودن نسبت به دیگری است.
در معنای اول تعریف غرور فرد هنگام موفقیت در امور مختلف این حس را تجربه کرده که معمولا همراه با زبان بدن خنده ملایم، سر رو به بالا و عقب و سینه را به عقب بردن شناخته می شود. این نوع غرور منجر به احساس ارزش و عزت نفس در مواقع مختلف می شود اما در صورت ادامه دار بودن فرد را از اهداف و موفقیت های بعدی دور می کند.
غرور در معنای دوم با خودشیفتگی ارتباط زیادی داشته و منجر به عدم همدلی و درک دیگران می شود. این نوع غرور که جزو هفت گناه کبیره نیز می باشد برای فرد و اطرافیان او ضرر داشته زیرا کاذب است و فرد را شکننده می کند. غرور کاذب بر خلاف آن چه که نشان می دهد ناشی از احساس بی ارزش بودن در فرد است که با نشان دادن غرور و اعتماد به نفس کاذب آن را پنهان می کند.
(غرور، ابزار شیطان است. غرور، غرّه شدن، ابزار شیطان است. مقام معظم رهبری )
همانطور که ذکر شد غرور در افراد مانند شمشیر دو لبه بوده که در مواقعی منجر به پیشرفت شده و در مواقع دیگر منجر به تکبر می شود که جزو گناهان کبیره است و آسیب های زیادی به جامعه وارد می کند
غرور از نگاه اخلاق
يكى از رذايل اخلاقى كه نه تنها در ميان علماى اخلاق معروف و مشهور است، در ميان توده هاى مردم نيز از جمله صفات زشت شناخته شده مى باشد «غرور» است. اين صفت رذيله موجب از خود بيگانگى و جهل نسبت به خويشتن و ديگران و فراموش كردن موقعيت فردى و اجتماعى خود و غوطه ور شدن در جهل و بى خبرى است.
غرور انسان را از خدا دور مى كند و به شيطان نزديك مى سازد، واقعيت ها را در نظر او دگرگون مى كند و همين امر سبب خسارت هاى شديد مادى و معنوى مى گردد.
افراد مغرور هميشه در جامعه منفورند و به خاطر توقع نامحدودشان گرفتار انزواى اجتماعى مى شوند.
غرور سرچشمه صفات رذيله ديگرى مانند خودبرتربينى و تكبر و عجب و خودپسندى و ترك تواضع و كينه و حسد نسبت به ديگران و تحقير آنها مى شود.
مى دانيم يكى از عوامل اصلى رانده شدن شيطان از درگاه خدا «غرور» او بود و يكى از علل عدم تسليم بسيارى از اقوام پيشين در برابر دعوت انبياء وجود همين صفت نكوهيده در وجود آنان بود.
اقوام پيشين در برابر دعوت انبياء همين صفت نكوهيده در وجود آنان بود.
فرعونها و نمرودها به خاطر غرورشان از خدا دور شدند و به سرنوشت شومى كه عبرت براى همگان شد گرفتار گشتند.
«غرور» گاه در يك فرد پيدا مى شود و گاه قوم و ملت يا نژادى در چنگال اين رذيله اخلاقى گرفتار مى شوند و بى شك قسم دوم خطرناك تر است؛ زيرا گاه كشور يا دنيايى را به آتش مى كشد و نمونه آن جنگ جهانى اول و دوم بود كه حد اقل يكى از علل عمده آن غرور و نژادپرستى آلمانى ها بود.وامروز همین صفت در صهیونیستهای نژادپرست و غربی هاست
غرور از نگاه قرآن
يا ايها الناس... ان وعد الله حق فلاتغرنكم الحياة الدنيا و لايغرنكم بالله الغرور (سوره لقمان،آيه ۳۳)
اى مردم!... به يقين وعده الهى حق است، پس مبادا زندگانى دنيا شما را بفريبد و مبادا(شيطان) فريبكار شما را به(كرم) خدا مغرور سازد!
ذلك بانهم قالوا لن تمسنا النار الا اياما معدودات و غرهم فى دينهم ما كانوا يفترون (سوره آل عمران،آيه ۲۴)
اين عمل آنها(يهود) به خاطر آن است كه مى گفتند: «آتش(دوزخ) جز چند روزى به ما نمى رسد(و كيفر ما به خاطر امتيازى كه بر اقوام ديگر داريم بسيار محدود است) اين افترا(و دروغى كه به خدا بسته بودند) آنها را در دينشان مغرور ساخت(و گرفتار انواع گناهان شدند)».
جوان و غرور
جواني، بهاري است بي تکرار و رودي است بي بازگشت؛ و ستاره اي است که تنها يک بار در آسمان عمر خواهد درخشيد و چون افول کرد، هرگز طلوعي برايش نخواهد بود. دريغ که اين بهار پر طروات را آفت هايي است که چون پيچکي، توان و قدرت جواني را به هرز مي دهند و راه تعالي و کمال را بر جوان مي بندند. سرمستي و غرور از جمله اين آفاتند.
غرور جواني چو از سر نشست ز گستاخ کاري فرو شوي دست
مرد را خودبيني و کبر و غرور مي کند از درگه توفيق دور
آن چنان کز درگه قرب کريم دور شد ابليس مردود رجيم
منشاء غرور
1- گرفتن پست و مقام
یک وقت منشأ آن همین پست و مقامی است که شما گرفتهاید. فرض کنید شما در یک نقطهی دوردستی مشغول کار بودید، حالا آمدهاید در یک مدیریّت بالایی قرار گرفتهاید، مثلاً در مجلس یا در دولت یا در نهادهای انقلابی یا در نیروهای مسلّح. این، انسان را مغرور میکند که یک جایگاهی پیدا کرده؛ مقام معظم رهبری 23/1/1401
بعضی افراد به علت عدم ظرفیت شخصیتی به محض رسیدن به مسئولیت و مقام دچار استغنا شده و از کسانی که موجب
پیشرفت و ارتقاء آنها شده اند فراموش کرده وخود را گم میکنند و تواضع و فروتنی خود را از دست میدهند؛ در حالیکه این
پست و مقام ها عاریتی و زود گذر است و با یک خطا و یک تلفن و تغییر دولتها از دست میرود و نباید به آن غره شد
2- موفقیت درکار
یک منشأ غرور موفّقیّتها است. توفیقی پیدا میکنید، در کاری که انجام میدهید پیشرفتی پیدا میشود، اینجا انسان مغرور میشود به خودش که ما توانستیم این کار را انجام بدهیم. 23/1/1401
موفقیت ها دائمی نیست و هرکاری فراز و نشیب دارد و گاه شکست است گاه موفقیت ؛ در ثانی این موفقیت مرهون همکاری و کمک دیگران است ؛ا میتوانیم با ما توانستیم تفاوت دارد چون توانستن بدون اراده و خواست الهی میسر نمی شود و لی میتوانیم به اراده و عزم و اعتماد به نفس انسان برای انجام کاری برمیگردد.
3- غرّه شدن به لطف الهی
یک منشأ غرور، غرّه شدن به لطف الهی و توجّهات الهی است که خیلی در دعاها و حتّی در قرآن [آمده]: وَ لا یَغُرَّنَّکُم بِاللَهِ الغَرور؛ (سورهی آلعمران، بخشی از آیهِی ۱۲۰) ؛«اگر به شما خوشی رسد، آنان را بدحال میکند و اگر به شما گزندی رسد، بدان شاد میشوند؛ و اگر صبر کنید و پرهیزکاری نمایید، نیرنگشان هیچ زیانی به شما نمیرساند...»
غَرور ــ که شیطان است ــ شما را به خدا غرّه نکند. غرّه شدن به خدا یعنی چه؟ این معنایش آن است که انسان از طرف خدا احساس خاطرجمعی مطلق بکند، دیگر هیچ ملاحظهکاریای نداشته باشد؛ [مثلاً بگوید] «ما که جزو خیل دوستان اهلبیت هستیم؛ خدا با ما کاری ندارد»! این غرّه شدن به خدا است. وَ الشَّقاءُ الاَشقىٰ لِمَنِ اغتَرَّ بِک،( دعای صحیفهی سجّادیّه است ــ گمان میکنم دعای چهل و ششم ــ دعای روز جمعه: وَ الشَّقاءُ الاَشقى لِمَنِ اغتَرَّ بِک؛ پروردگارا! کسی که به تو غرّه بشود، شقاوتش از همه بالاتر است؛ این غرّه شدن است؛ مغرور شدن این است.
(فاما الانسان اذا ما ابتلیه ربه فاکرمه و نعمه فیقول ربی اکرمن) فجر، 15
«اما انسان هنگامی که خداوند او را به عنوان امتحان اکرام می کند و نعمت می بخشد(مغرور می شود و) می گوید: پروردگارم مرا گرامی داشته است »! طبیعت انسانهای تربیت نایافته و کم ظرفیت است – که به هنگام نعمت و قدرت مغرور می شوند و سرکش،
نشانه های ابتلای به غرور
نشانه های آشکار: بی اعتنایی به مردم، بی توجهی به حلال و حرام الهی، رعایت نکردن ادب با بزرگان و ترک محبت با دوستان و بستگان، بی رحمی نسبت به زیردستان، ذکر سخنان ناموزون و دور از ادب، سر دادن خنده و قهقهه بلند، دویدن در حرف دیگران، نگاه های تحقیرآمیز به صالحان و پاکان و عالمان و همچنین راه رفتن به صورت غیر متعارف، پا را به زمین کوبیدن، شانه هها را تکان دادن، نگاه های غیر متعارف به زمین و آسمان نمودن و حتی گاهی کارهای دیوانگان را انجام دادن اینها همه از نشانه های غرور است.
نشانه های پنهان: بعضی افراد پس از مدت کوتاهی درس استاد را رها می کنند و خود را مستغنی و بی نیاز می دانند، یا مانند کسی که علاقه شدیدی در خود به انزوا و گوشه گیری از مردم احساس می کند و ممکن ست بهانه آن را آلوده نشدن به مجالس غیبت و گناه و مانند آن ذکر کند در حالی که با دقت می یابیم که عامل اصلی، غرور و خود بزرگ بینی است. خود را پاک، آگاه و مؤمن می پندارد و دیگران را ناقص و آلوده.
آثارعملی غرور
1- غرور، حجاب ضخیمی بر عقل و فهم انسان می فکند و او را از درک حقایق بازمی دارد و به او اجازه نمی دهد خود و دیگران را آنچنان که هست و هستند بشناسد و حوادث اجتماعی را درست ارزیابی کرده در برابر آنها موضع صحیح بگیرد.
2- غرور مایه شکست در زندگی و سبب عقب افتادگی است،یک لشکر مغرور به سادگی جنگ را می بازد،یک سیاستمدار مغرور به آسانی زمین می خورد،یک محصل مغرور در امتحانات رفوزه می شود،یک ورزشکار مغرور بازی را به حریف می بازد و بالاخره یک مسلمان مغرور خود را گرفتار قهر و غضب الهی می سازد.
3- غرور تکامل انسان را متوقف می سازد، بلکه مایه انحطاط و عقب گرد او می شود; زیرا هنگامی که انسان مغرور می شود نقایص خود را نمی بیند و کسی که احساس نقصان نکند به دنبال کمال نمی رود.
4- غرور سبب فساد و تباهی عمل می شود، زیرا در انجام آن دقتی به خرج نمی دهد و همین امر کار او را خراب می کند، یک جراح مغرور ممکن است بیمار خود را در کام مرگ فروبرد و یا حد اقل ناقص سازد، یک راننده مغرور گرفتار تصادف های زیانبار می شود، همچنین یک مؤمن مغرور گرفتار ریاء و عجب و سایر اموری که عمل را فاسد می کند می شود.
5- غرور مانع از عاقبت اندیشی است، چنانکه در حدیثی از امیرمؤمنان آمده است: «لم یفکر فی عواقب الامور من وثق بزور الغرور; کسی که اعتماد بر غرور و باطل کند از تفکر در عاقبت کارها باز می ماند»
6- غرور غالبا سبب ندامت و پشیمانی می شود، چرا که انسان نمی تواند ارزیابی صحیحی از خود و دیگران را داشته باشد و در محاسبات خود در حرکت فردی و اجتماعی گرفتار اشتباه می شود و همین امر او را به ندامت و پشیمانی می کشاند،
یکی از اشکالات غرور اگر در ما به وجود بیاید، این است که ما را از مردم دور میکند. غرور و مغرور شدن به خود، ما را از مردم دور میکند. مردم در نظرمان کوچک میشوند؛ تحقیر میکنیم مردم را و طبعاً از آنها دور میشویم.
ما را دربارهی خودمان دچار توهّم میکند؛ خودمان را بیشتر از آنچه هستیم میپنداریم و تصوّر میکنیم؛ آفت غرور این است. وقتی ما خودمان را از آنچه هستیم بیشتر دانستیم، خطاهای خودمان در نظرمان کوچک میشود. خب همه خطا داریم، همه هم در دل خودمان اعتراف میکنیم که خطا داریم؛ یک مواردی هم دقیقاً میدانیم که در فلان قضیّه، فلان قضیّه، فلان قضیّه، خطا کردیم امّا این خطاها در چشممان کوچک میشود؛ در حالی که اگر همین خطاها در دیگری باشد در چشممان بزرگ میآید امّا خطای خودمان در چشم خودمان کوچک میشود. وقتی خطا کوچک شد، از تصحیح خطا غافل میشویم؛ خطا را تصحیح نمیکنیم و در همان خطا ادامه میدهیم و باقی میمانیم. ببینید؛ اینها دنبالههای مغرور شدن است؛ چقدر در اینها اشکال هست!
ما را از شنیدن انتقاد خیرخواهانه محروم میکند. حالا یک وقت هست که یک کسی از روی غرضورزی یک چیزی به ما میگوید، ممکن است ما مثلاً فرض کنید طاقت نیاوریم، عصبانی بشویم امّا یک وقت هم که خیرخواهانه از ما انتقاد میکنند، ما دیگر گوش شنیدن نخواهیم داشت. خب این ، آن آسیب اوّل، [یعنی] مغرور شدن. مقام معظم رهبری 23/1/1401
نتیجه غرور:
این غرور اگر پیدا شد، طلیعهی شکست است، طلیعهی سقوط است؛ این غرور از هر جهتی از این که عرض کردیم پیدا بشود، مقدّمهی سقوط انسان است. انسان وقتی که یک چنین غروری پیدا کرد، هم در درون خود ساقط میشود، هم در اجتماع ساقط میشود، هم آن حرکت اجتماعیای که حول و حوش او به وجود آمده، از بین میرود و ساقط میشود. این آیهی شریفهی «لَقَد نَصَرَکُمُ اللهُ فی مَواطِنَ کَـثیرَةٍ وَ یَومَ حُنَینٍ اِذ اَعجَبَتکُم کَثرَتُکُم فَلَم تُغنِ عَنکُم شَیئًا وَ ضاقَت عَلَیکُمُ الاَرضُ بِما رَحُبَت» [در این مورد است]. جنگ حنین اوّلین جنگی بود که بعد از فتح مکّه پیغمبر وارد آن جنگ شدند؛ جمعیّت زیادی هم با پیغمبر بودند. بر خلاف جنگ بدر که مثلاً ۳۱۳ نفر بودند، اینجا چندین هزار از تازهمسلمانها، مسلمانهای مهاجر و انصار، پیروز از فتح مکّه و مانند اینها، رفتند طرف طائف، [برای] جنگ حنین. [وقتی] نگاه کردند دیدند جمعیّت زیاد است، مغرور شدند. خدای متعال اینها را به خاطر آن مغرور شدن، شکست. وَ ضاقَت عَلَیکُمُ الاَرضُ بِما رَحُبَت؛ زمین با همهی گسترهای که داشت، بر شما تنگ شد؛ ثُمَّ وَلَّیتُم مُدبِرین؛(۲۲) فرار کردید. یکی از جاهایی که جمعیّت از حول و حوش پیغمبر فرار کردند و فقط امیرالمؤمنین و چند نفر دیگر دُور پیغمبر ماندند، همین جنگ حنین بود؛ مثل جنگ اُحد. خب [نتیجهی] غرّه شدن، این است دیگر. البتّه بعد خدای متعال به آنها نصرت داد و توانستند پیروز بشوند لکن [ثمرهی] غرّه شدن به خود و مانند اینها این است؛ یعنی انسان را ساقط میکند؛ هم ما را ساقط میکند و شخص خودمان را ساقط میکند، هم آن مجموعهای را که بر محور حرکت ما دارد حرکت میکند، ساقط میکند و از بین میبرد. لذاست که در دعای کمیل یکی از چیزهایی که شما میخوانید و از خدای متعال میخواهید، این است: اَن تَجعَلَنی بِقِسمِکَ رَاضِیاً قانِعاً وَ فی جَمیعِ الاَحوالِ مُتَواضِعا. مغرور نشوید، در همهی احوال تواضع داشته باشید. تواضع یعنی فروتنی؛ نقطهی مقابلِ غرّه شدن است؛ این را انسان از خدا در دعای کمیل میخواهد. |