چالش عملی کردن مفاهیم ارزشی و معرفتی اسلام
قسمت دوم
شرحی بر حدیث ولایت حمیدرضا ترقی
منظومهی معرفتی و ارزشی اسلام یک مجموعهی مفاهیمی است که آوردن این مفاهیم به میان مردم و آنها را به مرحله و منصّهی عمل درآوردن، یک کار بسیار بزرگ و مهمّی است که ما هر جا این کار را نسبت به هر یک از این مفاهیمی که حالا بعد اجمالاً عرض خواهم کرد انجام دادیم، برای ملّت و کشور و برای آبروی اسلام و جمهوری اسلامی ارزشمند بود؛ و هر جا غفلت کردیم، محروم ماندیم. در واقع عرض بنده این است که عناوین و مفاهیم معرفتی اسلام جنبهی عملیّاتی و ترجمهی عملیّاتی پیدا کند و عمل به آنها ممکن و رایج بشود که این به خودیِ خود نمیشود و احتیاج به تلاش دارد.4/12/99
فرهنگ سازی ارزشهای دینی
فرهنگسازی دینی به معنای «نمود عینی دادن و نهادینه کردن ارزشهای دینی در عملکرد افراد و صحنههای اجتماعی است». و تحقق آن در یک فرایند چندین مرحلهای امکانپذیر است.
1-تعریف عملیاتی از دین و ارزشهای دینی و فرهنگ دینی
تعریف عملیاتی از « دین »، «ارزشهای دینی» و « فرهنگ دینی » ابتدا باید فرد یا افراد، این توانایی را داشته باشند که ارزشها و معارف دینی را از متن قرآن و سنت استخراج نموده و تعریف دقیق و کاربردی از آن ارایه دهند.
2-تصحیح معنا و مفهوم ارزشها و مفاهیم دینی
تصحیح معنا و مفهوم ارزشهاو مفاهیم دینی از پیرایههای محیطی و اجتماعی و وفاق بخشهای مختلف فرهنگی نظام در مورد آن؛ چنانچه حضرت امام خمینی (قدسسره) در فرآیند نوسازی جامعه، مفاهیمی مانند معنویتگرایی یا آخرتگرایی ، جدایی دین از سیاست ، تقابل دنیا و آخرت ، نگرش سنّتی به توده مردم، وجه تلقی از قضا و قدر و وجه تلقی نسبت به زنان را در عمل و نظر مورد بازنگری قرار داده
و بر اساس معیار اسلام و دیانت ناب این مفاهیم را معنا بخشیدهاند، اکنون نیز باید ارزشهای دینی به دور از پیرایههای اجتماعی مورد بررسی قرار گرفته و در مورد آنها بین بخشهای فرهنگی نظام توافق کاملی حاصل گردد.
3-برنامه ریزی
سومین مرحله برنامه ریزی است؛ یعنی اینکه فعالیت فرهنگی از کجا و با چه مکانیزمی آغاز گردد. باید راهی را یافت که همواره درست بودن تصمیمها را تضمین نماید. در برنامهریزی باید به این نکته توجه داشته باشیم که، فرهنگسازی دینی نیازمند برنامهریزی دراز مدت و استراتژیک میباشد، بر پایه برنامه کوتاه مدت و انفعالی نمیتوان فرهنگ جامعه را همساز و همآهنگ با دین نمود.
عمدهترین اقدامات راهبردی در برنامه علمی فرهنگسازی دینی به شرح زیر است:
الف)- خودسازی
گام نخست در برنامه عملی فرهنگسازی دینی، « خودسازی » میباشد. رسالت عظیم متولیان فرهنگی این است که ابتدا خود را به ملکات و ارزشهای دینی مانند ایمان ، تقوا ، شرح صدر و... آراسته و در عمل به ارزشها ازدیگرسبقت بگیرند
ب)- دیگر سازی
گام دوم «دیگرسازی» است که در قالب ارشاد و نصیحت ، تبلیغ و تعلیم و تربیت اسلامی امکانپذیر است. هدف از ارشاد و نصیحت، ارتقای سطح تربیت و ترویج فضایل اخلاقی است. تکریم شخصیت دیگران، وفق و مدارا ، برخورد محبتآمیز،استفاده از روشهای غیر مستقیم همچون روش الگویی، در کارآیی نصیحت و ارشاد و تأثیر گذاری آن، نقش بسیار مؤثری ایفا خواهد نمود. در دعوت انبیاء نیز دقیقاً همین مراحل و شیوهها مورد استفاده قرار گرفته است.
رسول اکرم وقتی مأموریت یافت تا خویشان خود را به دین جدید دعوت کند، در مجلسی که به همین منظور تشکیل داده بود، پیش از ابلاغ دعوت خود، از آنها با غذایی که از گوشت گوسفند و شیر فراهم آمده بود، به خوبی پذیرایی کرد و آنگاه آنان را به پذیرش دین الهی دعوت کرد.( شیخ مفید، الارشاد، ص۲۹)
این شیوه برخورد، سیره مستمر پیامبر صلّی الله علیه و آله و اهل بیت آن حضرت بود و آنان با استفاده از همین روش، مردم را به دین خدا جذب و دلها را به سوی خود و هدایتهای دینی خویش متوجه کرده و از آن مردم دور از فرهنگ و اخلاق، انسانهای مؤمن ، با فضیلت و با کمال تربیت نمودند.
ج)- تلاش گروهی
در شرایط کنونی فرهنگسازی دینی و احیای ارزشهای مذهبی در جامعه فعالیت نظام یافته و همفکری و تلاش گروهی را لازم دارد که از نظر ابزار کار و حیطه عمل به مراتب گستردهتر و پیچیدهتر از گذشته است. لازمه فرهنگسازی دینی در حال حاضر این است که همه نهادهای اجتماعی، مسئولان فرهنگی، صدا و سیما، مطبوعات و... بصورت هماهنگ و منسجم در نهادینه کردن ارزشهای دینی تلاش ورزند. و از این میان نقش خانواده ، آموزش و پرورش ، صدا و سیما و مطبوعات به مراتب برجستهتر از دیگر نهادها است.
نهاد آموزش و پرورش یکی از مهمترین نهادهایی است که میتواند در فرهنگسازی دینی نقش موثر ایفا نماید. در واقع شخصیت فرهنگی جوانان و نوجوانان از رهگذر متون درسی و الگوهای رفتاری مربیان در مدارس تغذیه میکند. اگر محتوای کتابها فرهنگ دین و ارزشهای مذهب را به دانشآموزان عرضه کند، جامعهای که به بار میآید، جامعه «دین باور» و «دین محور» خواهد بود.
نمونه عملی ؛ایجاد نهضت کمک مؤمنانه با گسترش مفهوم مواسات در عرصهی عمل
مفهوم «مواسات» یک مفهوم کلیدی در مجموعه ی منظومهی ارزشی و معرفتی اسلام است
در همین قضیّهی اخیر کرونا؛ این مفهوم با یک قدری تبیین در جامعه، یک نهضت در همین ایّام به وجود آورد: نهضت کمک مؤمنانه؛ و یک کار بزرگ انجام گرفت؛ یعنی مردم مواسات را از جایگاه یک مفهوم معتبر و مثلاً ارزشمند شرعی که همه قبول داشتند، آوردند به مرحلهی عمل، و شما دیدید در سرتاسر کشور چقدر کار انجام گرفت، چقدر ارزش خلق شد با کارهایی که جوانها کردند، مردم کردند، گروهها کردند، دستگاههای دولتی کردند، دستگاههای نهادیِ انقلابی انجام دادند؛ یک حرکتی راه افتاد، یک نهضتی انجام گرفت، گرههایی را باز کرد، کارهایی را راه انداخت. یعنی مفهوم مواسات این کشش را داشت، این ظرفیّت را داشت که این جور تأثیر بگذارد و جامعه را تحت تأثیر قرار بدهد.
تبدیل و رواج مفاهیم ارزشی به عمل توسّط امام (ره)
مفاهیم مهمّی که امام (رضوان الله علیه) از آنها استفاده کردند مثل مفهوم توکّل، مفهوم تکلیف، مفهوم ایثار - شهادت، مفهوم جهاد؛ اینها که همه مفاهیم شرعی است مطرح شدند و با حضور امام و با تحرّک امام و با تبیین امام و با خواست امام که مؤیَّد به ارادهی الهی بود، وارد عمل زندگی مردم شد؛ نتیجه این شد که ما مثلاً در هشت سال، یک جنگ بینالمللی ،توانستیم بر مخالفینمان پیروز بشویم؛4/12/99
تمامی مفاهیم بالا در دوران دفاع مقدس در حماسه ی رزمندگان و مادران شهدا و جانبازان جنگ تحمیلی تجلی عملی یافته است .
تبدیل مفاهیم ارزشی و معرفتی به عمل در زندگی فردی و سیاسی جامعه
درآیهی شریفهی «ماٰ اَرسَلنا مِن رَسولٍ اِلّا لِیُطاعَ بِاِذنِ الله» ؛ اصلاً ارسال رسل برای این است که مورد اطاعت قرار بگیرند؛ این اطاعت، مطلق است یعنی در همهی امور زندگی؛ که معنای مستفاد از آیه این است که زندگی مردم -چه زندگی شخصی خصوصی، چه زندگی عمومی- باید به وسیلهی دین اداره بشود.
حالا البتّه بعضی این را ممکن است فقط منحصر کنند به مسائل شخصی، [مثل] نماز و روزه و مانند اینها؛ این جور نیست؛
خب این قتال با ربّیون کثیر که کار شخصی نیست؛ کار اجتماعی است، کار عمومی است، کار حکومتی است. پس این آیه یک مستفاد این جوری دارد؛ امام این معنا را آوردند به میدان عمل؛ از آیهی شریفهی: «اِنَّماٰ اَعِظُکُم بِواحِدَةٍ اَن تَقوموا لِله مَثنیٰ وَ فُرادیٰ»استفاده کردند برای این معنا، نه اینکه «اَن تَقوموا لِله مَثنیٰ وَ فُرادیٰ» تا بروید نماز بخوانید؛ نه، تا حکومت درست کنید، تا نظام اسلامی درست کنید. امام از این استفاده کرد، یک نهضت راه انداخت در سال ۴۱، بعد در طول زمان، متفکّرین، علاقهمندان، ارادتمندان، شاگردان امام و در رأس همه خود امام، این فکر را تغذیه کردند تا منتهی شد به وجود انقلاب، پدید آمدن انقلاب و پیروزی انقلاب و تشکیل نظام برآمده از انقلاب. یعنی ببینید، مفاهیم قرآنی و اسلامی، مفاهیم معرفتی اسلام، این جور میتواند در زندگی تأثیر ببخشد وقتی که وارد میدان عمل شد. خب، این یک نمونهای است از تأثیر معجزهآسای این سازوکار و این حرکت، که حالا این حرکت چگونه انجام بگیرد، خودش یک بحث دیگری است.
مفاهیم مورد نیاز برای تطبیق آنها بااسلام وعمل درجامعه
1-فشارهای شرطی دشمن مثل تحریم ، که دشمنان میگویند این را برمیداریم به شرط اینکه فلان کار انجام بگیرد -این جور نیست که آدم را بکلّی مأیوس کنند؛ میگویند برمیداریم امّا شرطش این است که این کار باید انجام بگیرد؛ این خب خیلی چیز خطرناکی است، خیلی چیز مهمّی است؛ این شرطها ممکن است که شرطهای بشدّت گمراهکننده و هلاککنندهای باشد- در یک چنین وضعی انسان چه کار باید بکنند؟ اینجا انسان متوجّه میشود که علاج این، «فَاستَقِم کَماٰ اُمِرتَ وَ مَن تابَ مَعَک»(۷) است؛ چون این مسئله، مسئلهی عمومی است، مسئلهی شخصی که نیست. [مثلاً] در قرآن وجوب صبر، وجوب استقامت برای خود شخص [پیغمبر] هست؛ مخاطبِ «وَ لِرَبِّکَ فَاصبِر»(۸) پیغمبر است و به مردم ربطی ندارد امّا این [مورد]، ارتباط به مردم دارد: فَاستَقِم کَماٰ اُمِرتَ وَ مَن تابَ مَعَک؛ همه باید استقامت کنید، همه باید بِایستید؛ یعنی یک حرکت جمعیِ صبر و استقامت را از ما میخواهد. پس فهمیدیم که در این قضایا باید این جوری عمل کرد: «فَاستَقِم کَماٰ اُمِرت» باید عمل کرد؛ یا «وَتَواصَوا بِالصَّبر»؛(۹) تواصی به صبر، یکدیگر را وادار کردن به ایستادگی و مقاومت و تحمّل و پایداری. خب وقتی یک چنین چیزی پیش میآید، برای ما آن مفهوم «فَاستَقِم کَماٰ اُمِرتَ وَ مَن تابَ مَعَک» کاملاً روشن میشود؛ قبل از این، خیلی مفهوم روشنی برای ما ندارد -که خب «وَ مَن تابَ مَعَک» یعنی مردم موظّفند که استقامت کنند- یک امر کلّی است، امّا وقتی یک چنین وضعی پیش میآید، انسان میفهمد که یعنی چه. ما امروز با این مسئله مواجهیم؛ مردم ما دچار مشکلاتی هستند که بخشی از آنها ناشی از فشارهای دشمن است و ما میخواهیم مردم در مقابل این [مشکلات] استقامت کنند، بِایستند؛ این یک حرکت عظیم و مهمّی است که خب بحمدالله در کشور ما دارد انجام میگیرد.
2-قرار گرفتن دربرابر جبههی مرکّب دشمن -جبههی شیطان که مرکّب از شیاطین مختلف است- در مقابل انسان قرار نگرفته و انسان از همهطرف محاصره نشده، معنای این آیه را درست نمیفهمد که «وَلمّا رَءَا المُؤمِنونَ الاَحزابَ قالوا هٰذا ما وَعَدَنَا اللهُ وَ رَسولُه، وَ صَدَقَ اللهُ وَ رَسولُه وَ ما زادَهُم اِلّا ایمانًا وَ تَسلیمًا»؛(۱۰) یعنی وقتی که مواجه شدیم با یک چنین پدیدهای که پدیدهی سختی است، دستپاچه نشویم؛ یعنی نه خودت دستپاچه بشو، نه مردم دستپاچه بشوند؛ دستپاچه نشوید؛ هٰذا ما وَعَدَنَا اللهُ وَ رَسولُه؛ این چیزی است که قبلاً گفته بودند که اگر شما در راه حق حرکت کنید، منتظر باید باشید که «وَکَذٰلِکَ جَعَلْنَا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا شَیَاطِینَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ یُوحِی بَعْضُهُمْ إِلَیٰ بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا»؛(۱۱) [این چیزها] خلاف انتظارتان نباید باشد؛ این گفته شده بود، میدانستیم. یعنی آن وقت و در آن شرایط این آیه درست خودش را مجسّم میکند، زنده میکند، در واقع راه زندگی را به ما نشان میدهد؛ و همین طور موارد دیگری.
3-حرکت ناشی ازخستگی و ناامید شدن مسئولان جامعه
حضرت یونس (سلام الله علیه) است که ایشان یک حرکتی انجام دادند که ناشی از یأس و خستگی بود یعنی قومشان به ایشان جواب ندادند؛ آن وقت خدای متعال به این پیغمبر که یک عمر هم در [بین] این جمعیّت زحمت کشیده بود و خستگی برای او معنا نداشت میفرماید: وَذَا النّونِ اِذ ذَهَبَ مُغاضِبًا فَظَنَّ اَن لَن نَقدِرَ عَلَیه؛ خیال کرد ما به او سخت نخواهیم گرفت؛ نخیر، بر او سخت میگیریم؛ و سخت هم گرفت و آن مجازات کذائی برای جناب یونس به وجود آمد. بنده غالباً وقتی که احساس بیعملی میکنم -چه در خودم، چه در دیگران، چه در مسئولین- به یاد این [آیه] میافتم که «فَظَنَّ اَن لَن نَقدِرَ عَلَیه»؛ خیال میکنیم که این بیتوجّهی، بیاهتمامی، بیعملی موجب واکنش تند از طرف حضرت باریتعالی (جلّ جلاله) نخواهد شد؛ چرا، خواهد شد؛ یعنی این معنا عملیّاتی میشود برای ما، عینی میشود و خودش را نشان میدهد
4- لزوم گسترش عقبهی فکری نظام اسلامی توسط متفکّرین با پرهیز از التقاط و تحجّر
هر چه نظام اسلامی گسترش پیدا کند و جلو برود، با مسائل جدید داخلی و بینالمللی مواجه خواهد شد، با چالشهای جدید مواجه خواهد شد، با وضعیّتهای جدید مواجه خواهد شد و این او را نیازمند میکند به اینکه عقبهی فکریِ تغذیهکنندهی نظام هم گسترش پیدا کند. آن عقبهی فکریای که نظام را دارد جلو میبرد و تغذیه میکند و از انحرافش جلوگیری میکند، باید تقویت بشود، باید مفاهیم جدید مطرح بشود. عرض کردم این مفاهیم جدید از بیرون نمیآید، از داخل خود مفاهیم اسلامی است، از متن قرآن و سنّت است که مطرح میشود. البتّه این کار -پیدا کردن مفاهیم جدید و بحث کردن دربارهی اینها- کار همه کس نیست؛ فضلا و متفکّرینی بایستی دنبال این کار بروند که با مبانی اسلامی کاملاً آشنا باشند، قرآن را با دقّت مطالعه کرده باشند و تلاوت کرده باشند، تدبّر کرده باشند و از جمود و تحجّر فکری دور باشند؛
چون از این طرف یک خطر این است که یک آدم بیصلاحیّت و نیمهسواد و التقاطی وارد استنباطهای جدید از آیات الهی بشود، از آن طرف هم این خطر وجود دارد که یک آدم متحجّر که هنوز مسئلهی دخالت دین در زندگی اجتماعی و سیاست و حکومت برای او حل نشده بخواهد وارد بشود؛ نه، باید انسانهای متفکّر، شخصیّتهای برجسته [وارد کار بشوند].
آیت الله مصباح عقبه تئوریک نظام اسلامی بود
شاید یکی از دلایلی که مقام معظم رهبری در این جلسه مجلس خبرگان به لزوم تقویت عقبه فکری و تئوریک نظام اشاره کردند فقدان شخصیت ارزشمند ایشان در حوزه است که باید افرادی جایگزین ایشان شوند تا این عقبه تضعیف نشود زیرا پاسخگویی ایشان به سوالات و چالشهای جدید در حکمرانی اسلامی بسیار قوی و متقن بود |