نقش امام دردفاع مقدس
شرحی بر حدیث ولایت حمیدرضا ترقی
بعضیها انکار میکنند، اظهار تعجّب میکنند که چطور ممکن است یک روحانی مسنّ پیرمردی در سنین هشتادوچندساله مثلاً بتواند نیروهای مسلّح را در جنگ اداره کند؛ خیال میکنند که مدیریّت جنگی و فرماندهی جنگیِ امام به این بود که برود مثلاً در قرارگاههای تاکتیکی مقدّم بنشیند عدّهها را جابهجا کند، یگانها را این ور و آن ور بفرستد. 31/6/99
غفلت از نقش مدیریتی امام خمینی ره در جنگ تحمیلی در افکار عمومی جامعه و بویژه دربین نسل جوان کشور
خسارات قابل توجهی به شناخت ابعاد شخصیتی این رهبر دینی و سیاسی خواهد زده برای.فهم و درک این نقش اگر چه تاکنون کتب متعددی بعد ازگذشت 20 سال از اتمام جنگ چاپ و تدوین شده و مواضع نظامی ایشان درروند جنگ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته ولی بازهم نیازمند بررسی مدل رهبری ایشان درجنگ هستیم ؛لذا آنچه رهبر معظم انقلاب درچهلمین سالگرد جنگ تحمیلی بدان توجه دادندد قابل تامل و دقت بیشتر است .
الف)-مدل رهبری امام خمینی ره
1- مبانی تصمیم گیری:امام درتصمیم گیری های خود عناصر ؛تئوری راهها،اطلاعات،تحلیل و ارزیابی،اینده نگری،دشمن شناسی ،حمایت و پشتیبانی مردم ،استقامت وخدا حاضری را مبنا قرار میدادند.
2- مدیریت استراتژیک؛امام بیشتر در نقش استراتژیست و تدوین گر استراتژی ها نقش و حضور داشتند ونظارت براجرای استراتژیها نیز توسط عوامل ایشان انجام میشد
3- بکارگیری مولفه های قدرت؛امام با بصیرت دهی میل به تبعیت رادرپیروان زمینه سازی میکرد
ب)-شناخت دقیق دشمن وحجم کارزار
کار بزرگ امام این بود که از اوّل حجم واقعی این کارزار را شناخت، از اوّل فهمید که معنای این جنگ چیست؛ خیلی از ماها نمیدانستیم، نمیفهمیدیم. خب دو کشور همسایه خیلی اوقات میشود درگیری با هم پیدا میکنند؛ خیلی اهمّیّتی ندارد. امام نه، امام از اوّل فهمید که این یک درگیریِ عادّی بین دو همسایه نیست، دشمن را شناخت و فهمید که دشمن اصلی در این جنگ کیست و تشخیص داد که صدّام یک ابزار است. و امام دربارهی جنگ، دربارهی دفاع مقدّس متعدّد سخنرانی میکرد؛ در سخنرانیای که مربوط به جنگ بود امام مثلاً میفرمود که آمریکا از شوروی بدتر، شوروی از آمریکا بدتر، انگلیس از هر دو بدتر؛ یعنی تعرّض و خطابش به آن کسانی بود که شناخته بود که اینها عاملان اصلی هستند و پشت صحنهی جنگ در واقع اینها هستند.31/6/99
1- دشمن شناسی امام ره درجریان جنگ تحمیلی (جلد 17 صحیفه ص 324)
2- آگاهی امام ره از بسیج تمام امکانات دشمن بر ای شکست ایران (ج14 صحیفه ص 408)
3- امام ره ماهیت پلید آمریکا را افشا می کنند و جمگ تحمیلی را ناشی از دسیسه ی آمریکا خوانده و اعلام میکنند که در جنگ تحمیلی ، ایران رسما را آمریکا می جنگد(ج13 صحیفه ص212)
4- هشدار و توصیه ی امام ره به دشمن شناسی در پذیرش قطعنامه 598شورای امنیت(جلد 21 صحیفه ص93)
ج)- مردمی کردن جنگ
یک تشخیص اساسی و حیاتی امام داد و آن این بود که این مسئلهی مهم را فقط ملّت ایران میتواند حل کند. این مسئله، صرفاً مسئلهی نیروهای مسلّح نیست. ولو نیروهای مسلّح بعد خب وضع بهتری پیدا کردند لکن این کار، کار ملّت ایران است، ملّت باید وسط بیاید؛ همچنان که ملّت ایران انقلاب را به پیروزی رساند، جنگ را هم ملّت ایران باید به پیروزی برساند. 31/6/99
امام خمینی :
ارتش ما و قوای مسلّح ما و پاسدارهای ما و همۀ اینها پشتوانه شان همۀ ملت است. الآن شما می بینید سرتاسر مملکت ما در حال جنگند، دخترهای توی خانه هایشان هم در حال جنگند؛ برای جنگیها دارند کار می کنند. یک همچو مملکتی که ارتشش با ملتش یک است، رؤسایش با دیگران برادرند، اینها همه خدمتگزار هستند نسبت به ملتشان، ملتشان از آنها پشتیبانی می کند، یک همچو ملتی از چی می ترسد؟(464)
12 / 8 / 59
مقاومت مردم در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران با رهبری امام خمینی وصف ناشدنی است. در اولین روزهای جنگ، دهها هزار تن از نیروهای مردمی و داوطلب با پیام های امام خمینی برای کمک به نیروهای نظامی عازم جبهه ها شدند و در نخستین مرحله، پیشروی دشمن با جانبازی رزمندگان اسلام متوقف گردید. نبرد، بسیار نابرابر و باورنکردنی بود. امام خمینی مثل همیشه تکیه گاهش خدا و مردم خداجو بود. او با یک سلسله سخنرانی ها و پیام های متوالی مردم را آماده نبردی سخت و طولانی مدت کرد. فرمان امام مبنی بر بسیج عمومی و تشکیل ارتش بیست میلیونی (بسیج مستضعفان) با استقبال جوانان انقلابی ایران مواجه و آموزش و اعزام بسیجیان به جبهه ها فضای ایران را دگرگون ساخته بود. موفقیت های پیاپی رزمندگان سپاه اسلام آثار شکست را در جبهه بعثی ها نمایان می ساخت.
د)- اثر کاریزمای امام در جنگ
نفوذ معنوی امام، صداقت و معصومیّت بیان امام که وقتی حرف میزد آثار معصومیّت و صداقت در بیان او برای همه آشکار بود، میفهمیدند که حقیقت را دارد بیان میکند؛31/6/99
این نقوذ و کاریزما بگونه ای بود که امکان نداشت رزمندگان با شنیدن سخنان اما م اشک برگونه هایشان جاری نشود .
این اثر موجب هجوم همراه با عشق و شوق مردم و جوانان برای رفتن به جبهه و شهادت طلبی و رضایت والدین آنها می شد .
ه)- دوراندیشی ونگاه عمیق به مسائل
نگاه تیزبین او که یک اعماقی را مشاهده میکرد که به معنای واقعی کلمه [مصداق] «آنچه در آینه جوان بیند، پیر در خشت خام آن بیند»[بود]. گاهی ماها با مسئولین نظامی در بعضی از مسائل نظامی مراجعه میکردیم به ایشان و امام گاهی یک نکاتی را بیان میکردند که برای انسان واقعاً [مایهی] تعجّب بود که ایشان چطور به این نکات توجّه میکند.31/6/99
و)-قاطعیت در اجرای تصمیم
امام با قاطعیّت بینظیر، آن قاطعیّت فوقالعاده؛ کارهای نشدنی را که به معنای واقعی کلمه نشدنی به نظر میرسید، امام به طور قاطع [مثلاً میفرمود] «حصر آبادان باید برداشته شود». خب آن وقتی که آبادان در حصر افتاد، بنده اتّفاقاً در اهواز بودم، اصلاً قابل تصوّر نبود چطور ممکن است حصر آبادان برداشته بشود [امّا] امام قاطع فرمودند. [یا میفرمود] «خرّمشهر باید آزاد بشود»، در قضیّهی قبل «سوسنگرد باید آزاد شود»؛ یعنی چیزهای نشدنی را که به نظر افراد حاضر در آنجا میآمد، این را امام به صورت قاطع بیان کردند. 31/6/99
ز)-حفظ تعادل روحیه مردم
امام در حالات مختلف جنگ، به اقتضای آن حالت، موضعگیری میکرد و آن نکتهی اصلی را بیان میکرد. یک وقت مثلاً فرض کنید، یک قضیّهای پیش آمده بود در صحنه، در میدان که مردم روحیهشان را از دست داده بودند و بایستی روحیه پیدا میکردند؛ امام سعی میکرد به مردم روحیه بدهد و دشمن را تحقیر کند. معنای اینکه [فرمودند] «یک دزدی آمده، یک سنگی انداخته و فرار کرده»،(۵) این است که رزمندگان ما که به جبهه رفتند، دارند دشمن فراری را تعقیب میکنند. روحیه دادن به ملّت. یک وقت لازم بود که از غرور رزمندگان جلوگیری بشود؛ فرض بفرمایید رزمندگان با حدود یک ماه تلاش کُشنده و فوقالعاده توانسته بودند خرّمشهر را فتح کنند -خب این خیلی دستاورد عجیب و بزرگی بود که خرّمشهر را رزمندگان ما، ارتش و سپاه و بسیج، توانستند از دشمن باز پس بگیرند- خب این ممکن بود غرور ایجاد کند؛ اینجا برای اینکه این غرور به وجود نیاید که ضربهاش بر همهی افرادی که دستاندرکار در هر نقطهای هستند بسیار زیاد است، امام فرمود «خرّمشهر را خدا آزاد کرد»؛ [یعنی] ما وسیله هستیم؛ مطلب را مستند به ارادهی الهی و قدرت الهی میکند؛ این اینجا لازم است. فرض بفرمایید یک وقت رزمندگان دچار یک مشکلی شدند، احتیاج به تفقّد داشتند، احتیاج به دلگرمی داشتند، امام تفقّد میکرد از آنها که «بازوی رزمندگان را میبوسم».(۶) یعنی مراقب [بود]؛ مثل یک پدر مهربان و مثل یک مدیر قوی و آگاه، مسلّط بر عرصه، هر وقتی هر چه لازم بود، از این بزرگوار صادر میشد.
ح)- واگذاری فرماندهی کل قوا به رئیس جمهور
بنیانگذار جمهوری اسلامی به علت مریضی و بستری در بیمارستان قلب رئیسجمهور منتخب( بنی صدر ) رابه منظور تمرکز مدیریت واحد برقوای مسلح درجنگ با صدام به فرماندهی کل قوا و همچنین ریاست شورای انقلاب منصوب کردند.
با آغاز جنگ تحمیلی، بنیصدر از جانب امام فرماندهی کل نیروهای مسلح را برعهده داشت از کمک به جبههها دریغ کرد و یکی از عوامل اصلی سقوط خرمشهر تعلل بنیصدر در کمک به نیروهای مردمی بود.
با عزل بنی صدر از فرماندهی کل قوا در سیام بهمن ماه سال ۱۳۶۲ حضرت امام(ره) حکم فرماندهی جنگ را به آقای هاشمی داد و از سال ۶۲ تا پایان جنگ ایشان فرماندهی را عهده دار بود.
در تاریخ 12 خرداد 1367 حضرت آیت اللّه خامنه ای (رئیس جمهور وقت و رئیس شورای عالی دفاع) در نامه ای به امام خمینی(س) نوشتند :پیشنهاد مشخص اینجانب که قبلاً نیز کتباً و شفاهاً معروض گردیده، این است که: 1ـ کلیه امور مربوط به نیروهای مسلح، ارتش، سپاه، ژاندارمری اعمّ از عملیات پشتیبانی، امور سازمانی و اداری وغیره به شخص واحدی مفوّض و محوّل گردد. 2ـ شخص مزبور از سوی حضرتعالی موظف گردد که امور را از نزدیک و با قاطعیت تمشیت کند. 3ـ دادگاه نیروهای مسلح موظف گردد که در تعقیب قضائی متهمین و اجرای محکومیت ها بطور کامل از نظر و دستور وی تبعیّت کند. با توجه به همه جوانب بنظر اینجانب تنها فرد مناسب برای تصدّی این مسئولیت مهم، جناب آقای هاشمی رفسنجانی است.
از ۱۲ خرداد سال ۶۷ که حضرت امام حکم بسیار قویتری را به مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی دادند ایشان با آن حکم به دنبال ادغام ارتش و سپاه بود؛ جلسات فراوانی را نیز برگزار کرد و از آنجایی که آقای شیخ عبدالله نوری تجربه ادغام ژاندارمری، شهربانی و کمیته در یکدیگر و تشکیل نیروی انتظامی را داشت، مسئولیت ادغام ارتش و سپاه نیز از طرف آقای هاشمی به ایشان محول شده بود. با رحلت حضرت امام و آغاز رهبری حضرت آیت الله خامنه ای چند روز بیشتر نگذشت که ایشان دستور دادند جلسات طرح ادغام ارتش و سپاه متوقف شود و فرمودند که من اعتقادی به ادغام ارتش و سپاه ندارم و ارتش و سپاه دو بازوی مسلح انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی ایران هستند که باید به همین صورت باقی بمانند و طبق وظایف قانون اساسی با همکاری یکدیگر ادامه دهند.
آنچه گفته شد نمونه هایی ازرهبری امام و هدایت امام و فرماندهی امام، دردفاع مقدس بود؛ که متأسّفانه نقش امام در نوشتههای مربوطه به جنگ، در بحثهای مربوط به جنگ، مورد غفلت واقع شده!و باید در تحقیقات ما، در کارهایی که انجام میگیرد، حتماً نقش امام روشن بشود. |