تحلیل سخنرانی نوروزی مقام معظم رهبری درسال 99
قسمت اول
نگاه نو به بعثت
شرحی برحدیث ولایت حمیدرضا ترقی
مبعث روز بسیار باعظمتی است؛ اهمّیّت مبعث را باید بفهمیم، بدانیم. مبعث پیغمبر اسلام حادثه و واقعهای است که خداوند متعال از پیغمبرانِ دیگر نسبت به این واقعه میثاق گرفته است، تعهّد گرفته است. مقام معظم رهبری 3/1/99
میثاق پیامبران با دین محمد (ص)
. وَ اِذ اَخَذَ اللهُ میثاقَ النَّبِیّینَ لَما ءاتَیتُکُم مِن کِتٰبٍ وَ حِکمَةٍ ثُمَّ جاٰءَکُم رَسولٌ مُصَدِّقٌ لِما مَعَکُم لَتُؤمِنُنَّ بِه! وَ لَتَنصُرُنَّه؛( سورهی آل عمران، بخشی از آیهی ۸۱) [طبق] این آیهی شریفه، خدای متعال از پیامبرانِ بزرگِ طولِ تاریخ تعهّد گرفته است که به پیغمبر اسلام که مثل امروزی مبعوث میشود، هم ایمان بیاورند، هم او را یاری کنند.
مفهوم ایمان به پیامبر اسلام (ص)
پیامبر اسلام (ص) انسان کامل و خاتم انبیاء الهی است که واجد همة مزایای مشترک انبیای پیشین است. قرآن کریم برخی از خصوصیتها را ویژة ایشان قرار داده که انبیای دیگر فاقد آن بودهاند و تا روز قیامت کسی به این ویژگیها متّصف نخواهد شد. اوصاف و احکامیکه اختصاص به پیامبر (ص) دارد، به دو دسته تقسیم میشوند: یک دسته اوصاف و احکامی که بر اختصاص بودن آنها میان مفسّران اتّفاق نظر است؛ مانند: ازدواجهای پیامبر (مِهری و غیر مِهری)، وجوب نماز شب، مکتوب بودن نام پیامبر اسلام(ص) در عهدین، اوّلالمسلمین بودن، اعطای کوثر، خاتمیّت و شخصیّت جهانی و اعطای مفصّل. دستة دیگر اوصاف و احکامیهستند که در اختصاص داشتن آنها به پیامبر گرامی اسلام (ص) میان مفسّران اختلاف است؛ مانند: علوّ مرتبه، عبد مطلق بودن، اُسوه بودن، تجلیل در خطاب و منّت بودن بعثت ایشان بر مؤمنان. این موارد، تمام خصوصیّتهای پیامبر اسلام(ص) نیستند، بلکه ویژگیهای اختصاصی دیگری نیز وجود دارند که به گواهی قرآن سایر انبیای الهی این اوصاف و احکام را ندارند.
پیامهای این آیه
1-در مدیریّت الهى، لازمهى سپردن مسئولیّت ها، گرفتن پیمان است. «اخذ اللّه میثاق النبیین»
2- هر جا کار سخت است، پیمان گرفتن لازم است. دست برداشتن از آئین و سنّت موجود، و ایمان و حمایت از شخص نوظهور، ساده نیست. لذا خداوند میثاق مىگیرد. «اخذ اللّه میثاق...»
3- آمدن پیامبر خاتم قطعى است، لذا از همه انبیا پیمان گرفته شده، نه بعضى از آنها. «میثاق النبیین... جائکم رسول»
4-جریان نبوّت، مایه وحدت است، نه اسباب تفرقه و انشعاب. «رسول مصدّق لما معکم لتؤمننّ به»
5- انبیا داراى هدفى مشترک هستند. لذا پیامبران قبلى، آمدن انبیاى بعدى را بشارت مى دادند و نسبت به آنان پیمانِ ایمان و نصرت دارند، و پیامبران بعدى، انبیاى قبل را تصدیق مىکردند. «مصدّق لما معکم لتؤمننّ»
6- قدیمى ها، جدیدى ها را تحویل بگیرند، آنها را به مردم معرّفى کنند و زمینه رشد بعدى ها را فراهم آورند. «لتؤمننّ... لتنصرنّه»
7- ایمان به تنهایى کفایت نمى کند، بلکه حمایت نیز لازم است. «لتومنن به ولتنصرنه»
8- در میان انبیا، سلسله مراتب است و خاتم النبیّین اشرف آنهاست، زیرا همه انبیا باید مؤمن به او و حامى او باشند. «لتؤمننّ به و لتنصرنّه»
9- وقتى انبیاى پیشین موظّف به ایمان و حمایت از پیامبر اسلام هستند، پس پیروان آنها نیز باید به او ایمان آورده و از او اطاعت کنند. «لتؤمننّ به و لتنصرنّه»
10- حمایتى ارزشمند است که از ایمان سرچشمه گرفته باشد. «لتؤمننّ به ولتنصرنّه»
11- مهم، داشتن روح تسلیم و پذیرفتن حقّ است، چه بسا در عمل، شرایط لازم به وجود نیاید. انبیاى قبل، زمان پیامبر اسلام را درک نکردند، ولى این روحیه را داشتند. «لتؤمننّ به ولتنصرنّه»
مفهوم حمایت و یاری دیگر پیامبران
همانطور که پیامبران و امتهاى بعد موظف اند نسبت به پیامبران گذشته و آیین آنها احترام بگذارند و اصول آنها را محترم بشمرند پیامبران و امتهاى پیشین نیز نسبت به پیامبران بعد از خود چنین وظیفه اى داشته اند، در آیات قرآن کرارا اشاره به وحدت هدف پیغمبران خدا شده است و این آیه نمونه زندهاى از آن است .
فراموش نکنیم که ((میثاق )) در اصل از ماده ((وثوق )) به بعضى اطمینان و اعتماد گرفته شده به همین دلیل به پیمانهاى موکد که مایه اطمینان است میثاق گفته مى شود البته گرفتن پیمان از پیامبران همراه با گرفتن پیمان از پیروان آنها است و موضوع پیمان این بود که اگر پیامبرى بیاید که دعوت او هماهنگ با دعوت آنان باشد و نشانه هاى او با آنچه در کتب آسمانى آنها آمده موافق باشد (و به این ترتیب حقانیت او ثابت گردد) باید نه تنها به او ایمان بیاورند بلکه به یارى اش برخیزند.
سپس براى تاکید مى افزاید: خداوند به آنها فرمود: آیا اقرار به این موضوع دارید؟ و پیمان موکد مرا بر آن گرفتید؟ گفتند: آرى اقرار داریم فرمود: بر این پیمان گواه باشید و من هم با شما گواهم (قال ءاقررتم و اخذتم على ذلکم اصرى قالوااقررنا قال فاشهدوا و انا معکم من الشاهدین
وجوب حمایت ادیان الهی از اسلام
امام صادق (علیه السلام)- حبیبسجستانی گوید: از امام باقر (علیه السلام) دربارهی این آیه وَ إِذْ أَخَذَ اللهُ مِیثاقَ النَّبِیِّینَ لَما آتَیْتُکُمْ مِنْ کِتابٍ وَ حِکْمَةٍ ثُمَّ جاءَکُمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِما مَعَکُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَ لَتَنْصُرُنَّه سؤال کردم که چگونه موسی (علیه السلام) به عیسی (علیه السلام) ایمان میآورد و او را یاری میکند درحالیکه او را درک نکرده است؟ و چگونه عیسی (علیه السلام) به محمّد (صلی الله علیه و آله) ایمان میآورد و یاریش میکند درحالیکه او را درک نکرده است»؟ فرمود: «ای حبیب! آیات زیادی از قرآن دور انداخته شده و در آن اضافه نشده (بی اعتنایی به تفسیر واقعی قرآن و ننوشتن تأویل الهی آن و بسنده کردن به ظواهر آن و یا تفسیر به رأی قرآن است) مگر حروفی که در آن حروف [هم] نویسندگان دچار خطا شدند و مردان نیز دچار اشتباه شدند و این یکی از موارد اشتباه است؛ پس آن را اینگونه بخوان: وَ إِذْ أَخَذَ اللهُ مِیثاقَ النَّبِیِّینَ لَما آتَیْتُکُمْ مِنْ کِتابٍ وَ حِکْمَةٍ ثُمَّ جاءَکُمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِما مَعَکُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَ لَتَنْصُرُنَّه. خداوند این آیه را اینگونه نازل کرد. ای حبیب! به خدا سوگند هیچ امّتی از امّتهایی که قبل از موسی (علیه السلام) بودند، به آن پیمانی که خداوند از آنها - برای هر پیامبری که بعد از پیامبر آن امّت برانگیخته - گرفت وفا نکردند و امّتی که موسی (علیه السلام) بهسویشان آمد زمانی که موسی (علیه السلام) نزدشان آمد او را تکذیب کردند و به او ایمان نیاوردند و برای آنچه که آمده بود یاریش نکردند مگر تعداد اندکی از آنها و امّت عیسی (علیه السلام)، محمّد (صلی الله علیه و آله) را تکذیب کردند و به او ایمان نیاوردند و هنگامیکه بهسویشان آمد یاریش نکردند مگر تعداد اندکی از آنها و این امّت انکار کرد میثاق روزی را که رسولخدا (صلی الله علیه و آله) از آن امّت برای علیّبنابیطالب (علیه السلام) گرفت و در آن روز او را روبروی مردم بلند کرد و به امامّت آنها نصب نمود و در زمان حیاتش آنها را بهسوی ولایت و اطاعت علی (علیه السلام) فراخواند و با این کار آنها را بر خودشان گواه قرار داد؛ پس کدام پیمان محکمتر از سخن رسولخدا (صلی الله علیه و آله) دربارهی علیّبنابیطالب (علیه السلام) است. قسم به خدا! به آن وفا نکردند بلکه انکار کردند و تکذیب کردند.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۲، ص۶۵۶
بحارالأنوار، ج۱۵، ص۱۷۹/ العیاشی، ج۱، ص۱۸۰/ نورالثقلین
دیدگاه محی الدین ابن عربی:
با ظهور پیامبر اسلام (ص) در عالم ناسوت، نبوت باطنی محمدمصطفی(ص) ظاهر شد و شرایع پیشین منسوخ شدند. از این رو همه انبیای پیشین، نوّاب و اولیا و حاکمان نیابتی پیامبر اسلام بوده اند. اعتبار آن شرایع نیز اگرچه در ظاهر منسوب به پیامبران پیشین بوده، لیکن در باطن، اعتبارشان به اعتبار شریعت محمد (ص) بود و در حقیقت آنها دین محمد (ص) را ترویج می¬کردند. (ابن عربی، فتوحات،ج ۲، تهران، خواجوی، ص۱۷۴) محی الدین می¬نویسد: “اگر انبیا و پیامبران در زمان حاضر در قید حیات بودند، همگی زیر لوای شرع محمدی قرار داشتند.” (ابن عربی، فتوحات مکیه، ج ۱، ص ۱۳۵ و ۲۴۳) شیخ اکبر در باب نسخ شرایع پیشین می¬نویسد:”بدون تردید عیسی(ع) پیامبر است. در آخرالزمان حاکمیت دارد و به دادگری و عدالت حکم می¬کند. لیکن او طبق شریعت من حکم می کند، نـه طبق شریعت دیگر و نـه آن شریعت که بنی اسرائیل خدا را طبق آن پرستش می¬کردند.” (فتوحات، ج ۱، بیروت، ص ۱۳۵ و ۱۴۳، ج۲، تهران، ۱۷۴) او می¬نویسد: “محمد (ص) به جهت عمومیت شریعتش، باب اصلی است و دیگر پیامبران نایبان او هستند. پس او به اذن سرور خود و کسی که او را فرستاده آنچه را بخواهد تثبیت می¬کند و هر چه را نخواهد نسخ می¬کند. چه بسا افراد ناآگاه که می¬گویند موسی(ع) مثل محمد(ص) شرع مستقل داشته است. در حالی که محمد(ص) فرمود: اگر موسی(ع) زنده بود چاره ای نداشت جز این که از شریعت من پیروی کند.” (فتوحات، ج ۱، بیروت، ص ۲۴۳، ج۲، تهران، ۱۷۴ )
ضرورت حمایت ادیان الهی از جانشینان پیامبر اسلام
لمام الباقر (علیه السلام)درتفسیر آلعمران/ ۸۱
إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَخَذَ مِیثَاقَ النَّبِیِّینَ عَلَی وَلَایَهًِْ عَلِیٍ (علیه السلام) وَ أَخَذَ عَهْدَ النَّبِیِّینَ بِوَلَایَهْ عَلِی (علیه السلام
امام باقر (علیه السلام)- خداوند تبارکوتعالی میثاق پیامبران (علیهم السلام) را بر ولایت و پیمان پیامبران (علیهم السلام) را به ولایت علی (علیه السلام) گرفت.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۲، ص۶۵۴
بحارالأنوار، ج۲۶، ص۲۸۱/ بصایرالدرجات، ج۱، ص۷۳
ضرورت حمایت پیروان پیامبران از انقلاب اسلامی
من میخواهم عرض بکنم این همان نسخهای است که امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) به این نسخه عمل کرد؛ عیناً نسخهی بعثت پیغمبر است؛ معارف همان معارفی است که پیغمبر آنها را از جانب خدای متعال به مردم ابلاغ کردند؛ ارزشها همانها است؛ احکام هم همانها است؛ و حرکت به سمت تحقّق این احکام، احتیاج داشت به یک ایمان قوی، به یک همّت بلند، به یک دلِ «متوکّل علی الله»؛ همهی اینها در امام جمع بود و ایشان اقدام کرد، خدای متعال هم کمک کرد و این حرکت انجام گرفت. البتّه امام میدانستند که ایمان اسلامی در اعماق جان و ارتکاز(۱۲) ملّت ایران خیلی رسوخ دارد، مردمِ مؤمنی هستند؛ که حالا خود این، بحث جداگانهای دارد و کاملاً اثباتشده است که مردم ایران، هم آن روز و هم امروز، علیرغم برخی از ظواهر، قدرت ایمانیشان و رسوخ ایمان در دلهایشان خیلی زیاد است؛ یکی از خصوصیّات ملّت ما بحمدالله این است. مقام معظم رهبری. 3/1/99.
وقتی پیامبران دیگر الهی میثاقنامه امضا کرده اند که به پیامبر بعدی خود ایمان آورده و از او حمایت کنند و این میثاق از جانب پیروانشان در حضور فرشتگان به خداوند داده شده بنابراین پیروان این پیامبران باید به محض ظهور پیامبر جدید به او ایمان آورده و با او بیعت کرده و از او حمایت کنند .
این ایمان و حمایت توسط پیامبر اسلام به حضرت علی ع و یازده امام بعد از او منتقل گردیده و در دوران غیبت این رسالت به نایبان عام امام عصر عج و امام خمینی رسیده است و امام خمینی به تعبیر مقام معظم رهبری همان بعثت را با همان محتوا دوباره زنده و احیا کرده اند . بنابر این طبق این مستندات و قرآن کریم طرفداران واقعی مسیحیت و یهودیت
ودیگر ادیان الهی باید از انقلاب اسلامی حمایت کنند تا به میثاق رهبران خود عمل کرده باشند .
1-وحدت ادیان الهی از نظر قرآن
قرآن بر وحدت اديان الهي در گوهر دين و آموزه هاي اساسي آن تأكيد مي كند؛ زيرا تورات، انجيل و قرآن از آغاز و انجامِ انسان و جهان سخن گفته اند و دنيا را پُلي براي رسيدن به زندگي جاودانه ي آخرت مي دانند. قرآن از يك سو، همه ي اديان و پيامبران الهي و كتاب هاي ايشان را يكي مي داند و از سوي ديگر، پيام و كتاب خويش را فصل الخطاب همه ي آن ها معرفي مي كند.1
قرآن، با برشمردن فهرست كامل پيامبران ابراهيمي و دو پيامبر بزرگِ يهود و مسيحيت، اعلام مي دارد كه هر مسلماني بايد هم چنان كه به خداوند و قرآن ايمان دارد، به آموزه هاي آنان نيز ايمان داشته باشد.2 اين سخن به معناي برافراشتن پرچم وحدت ميان همه ي اديان ابراهيمي يا سامي است كه امروزه سه دين بزرگ جهان ـ يهود، مسيحيت و اسلام ـ را تشكيل مي دهند.
خداوند، محورهاي وحدت ميان اديان الهي را به شكل بسيار زيبا و وحدت آفريني در قرآن ترسيم مي كند:3
1 ـ وحدت آفريننده (توحيد): خداي واحدي كه بخشنده و مهربان است و آفريننده ي همه ي انسان ها به شمار مي رود.4
2 ـ وحدت رسولان الهي: هيچ گونه تفاوت اساسي و بنيادين ميان مجموعه ي بزرگ رسولان الهي نيست و همه ي آنان براي يك هدف و پيام آمده اند،5 هرچند اختلاف مراتب داشته باشند.6
3 ـ وحدت كتاب هاي آسماني: سه كتاب بزرگ الهي ـ تورات و انجيل و قرآن ـ آن گونه كه نازل شده اند، در يك رديف و در كنار هم قرار دارند7 و پيام وحياني آن ها واحد است.8
در پرتو اين محورهاي وحدت آفرين، اسلام خود را مصدّق و مبيّن اديان پيشين مي داند. از اين رو، قرآن رابطه ي خود را با اديان پيشين حفظ مي كند و آموزه هاي خود را در تداوم آموزه هاي كتاب هاي پيشين مي داند و براي تورات و انجيل، جايگاه ويژه اي قايل است.
مناظرات مهم امام رضا(ع) با سران و پیشوایان سایر ادیان مانند:
: 1 )مناظره با جاثلیق،رییس اسقف ها و پیشوای عیسویان
( 2 )مناظره با رأس الجالوت؛لقب دانشمند بزرگ یهودی
( 3 )مناظره با هربذ اکبر؛لقب پیشوای بزرگ مذهب زردشتی
( 4 )مناظره با عمران صابی؛بزرگ پیروان حضرت یحیی()
درراستای تحقق همان مفهوم بعثت پیامبر اسلام صورت گرفت
2- ضدیت ادیان الهی با استکبار
3- حمایت ادیان الهی از مظلومان
4-تلاش ادیان الهی برای حاکمیت ارزشهای الهی درجوامع بشری
5- تلاش ادیان الهی برای سپردن اداره امور بشر بدست صالحان |