Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
FA
ترقی: چرااختلافات داخلی با مذاکره حل نمیشود
حمیدرضا ترقی -فعال سیاسی اصولگرا- چندان به مذاکرات داخلی خوشبین نبوده و معتقد است که مذاکره با اصلاح طلبان نتیجه نخواهد داشت و قبلا آزموده شده است؛ ترقی دربارهی صحبتهای اخیر رهبری مبنی بر لزوم پیگیری مذاکرهی داخلی، به خطاب این صحبت میپردازد و میگوید که خطاب رهبری به سران سه قوه و کسانی بوده است که حرف از مذاکره با کشورهای دیگر میزنند: از آنجا که ایشان فرمودند «شما که شعار مذاکره میدهید و میگویید خوب مذاکره میکنید، چرا در داخل مذاکره را دنبال نمیکنید؟»،
مدعیان مذاکره
مفهوم این گفته این است که ضمیر آن عمدتا به مدعیان مذاکره با آمریکا برمیگردد. البته در ادامهی صحبت طوری بیان کردند که به همهی سران سه قوه و تشکیل همان جلسات سران سه قوه برای حل مسائل کشور و نکشیدن اختلاف نظرها و دیدگاههایشان به تریبونهای رسمی برمیگشت.
علیرغم اینکه بعد از آن یکبار جلسهی سران قوا برگزار شده است، ولی همچنان آقای رئیس جمهور به بیان دیدگاههایش از طریق تریبونهای رسمی در مخالفت با بقیهی سران سه قوه ادامه داده است و متاسفانه دولت به این توصیهی مقام معظم رهبری توجهی نکرد.
رئیس مجلس هم تا قبل از این تذکر مقام معظم رهبری همین موضع را داشتند؛ به خاطر اینکه جلسهی سران سه قوه علیرغم درخواست بقیهی سران قوا به بهانهی کرونا و بهانههای مختلف توسط رئیس جمهور تعطیل شده بود. چون این جلسه برگزار نمیشد موضوع به رسانهها و تریبونها کشیده میشد؛ اما بعد از صحبتهای مقام معظم رهبری غیر از آقای روحانی که از این مسئله عدول کردند -هم در رابطه با مجلس، هم در رابطه با اختیارات نظارت نمایندگان و… – و دوباره به این مسائل پرداختند، بقیهی آقایان تقریبا میتوان گفت که مراعات کردند و سعی کردند در همان جلسات سران سه قوه مسائل را مطرح کنند.
اقدامات رهبری برای رفع اختلافات
مسئول حل اختلاف میان قوا مقام معظم رهبری هستند، ایشان برای هر اختلافی بین قوا مرجعی تعیین کردند که هیئت حل اختلافی بنشیند و اختلافات را برطرف کند و باز دو جلسهی مهم دیگر تصمیمساز را هم ایشان در کشور تشکیل دادند که یکی شورای عالی اقتصاد است که اختیارات تامی را به دولت دادند برای حل مسائل اقتصادی کشور و یکی هم جلسهی سران سه قوه را تاکید کرده و روال کردند که سران قوا بنشینند و در آن جلسات مسائلشان ر ا حل و فصل کنند و اختلافاتشان را به داخل جامعه نکشانند. بنابراین مقام معظم رهبری همهی تلاشها را برای حل اختلافات بین قوا بکار بردند و ما نمیتوانیم بگوییم راهکاری برای حل این اختلافات وجود ندارد. الا اینکه بعضی از قوا نخواهند این مسائل در جلسات مذاکرهای مطرح شود و عمدا بخواهند این مسائل را به افکار عمومی بکشانند و مسبب انشقاق و افتراق در جامعه شوند.
او دربارهی اینکه آیا میشود این برجام و مذاکره داخلی را گستردهتر از حوزهی سه قوه دید؟، گفت: مشکلات اختلافی که در داخل وجود دارد ریشهای و در روش اجرا و منش ایدئولوژیک است و با مذاکره حل نمیشود. تابحال مذاکرات و نامهنگاریها و بحثهای متعددی بین عناصر دو جریان موجود کشور صورت گرفته است، ولی بکی از این جریانات به هیچ وجه حاضر به تن دادن به سیاستهای کلان نظام نیست. ما در مذاکرات بهرحال اولا باید یک فصلالخطابی را قبول داشته باشیم و دوما باید همگی مبنایی را برای توافق بپذیریم. وقتیکه مبنا را که سیاستهای کلان ابلاغی و دیدگاههای مقام معظم رهبری است، یک جریانی قبول ندارد شما نمیتوانید در مذاکرات به هیچ نتیجهای برسید.
جریانی که با اصل ولایت فقیه مشکل دارد قابل مذاکره نیست
تا الان تمام این تلاشها صورت گرفته، ولی وقتی عناصر یک جریانی به اصل نظام و به عمود خیمهی انقلاب یعنی رهبری حمله میکنند، شما نمیتوانید با این جریان با مذاکره مشکل را حل کنید.
او در پاسخ به اینکه آیا میشود به کلیت یک جریانی چنین مسائلی را نسبت داد، گفت: بله، بالاخره تفکر غالب بر این جریان این است. هیچ تفکیکی هم تابحال بین خودشان قائل نشدند؛ یعنی تابحال یک نفر از جریان اصلاحات بلند نشده بگوید «این حملهی آقای تاجزاده به رهبری را قبول نداریم. این اهانتی که اینها به رهبری میکنند، یا گرای اشتباهی که میدهند یا موضعگیریهایی که نسبت به سیاستهای کلان نظام میکنند را ما قبول نداریم و اینها هم از ما نیستند». تا بحال کی شنیدید علیه یکی از اینها درون جریان اصلاحات موضعی گرفته شود. اصلاح طلبها هیچوقت صف خود را از تندروها جدا نکردند.
ترقی در پاسخ به اینکه «به هرحال جریان اصلاحات هم یکی از دوجریان اصلی در ساختار سیاسی کشور است که نمیشود حذفش کرد یا نادیدهاش گرفت، راهکار برای دیالوگ و گفتوگو چیست؟» گفت: ما نگفتیم که حذف شود. وقتی اینها علیرغم اینهمه صحبتهای مقام معظم رهبری، اینهمه صحبتی که در مجلس میشود و.. به هیچ وجه از مواضعشان عدول نکردند چطور میخواهد مذاکره به نتیجه رسد؟!
پایبندی به مبانی و فصل الخطاب لازمه ی مذاکره است
الان کسی هست که نفهمد رهبری مصالح کشور را در چه نوع جریان و رفتاری میبیند؟ رهبری چقدر بگوید که شما بجای رفع تحریم به دنبال خنثی کردن تحریم بروید؟ چقدر بگویند که مذاکره با آمریکا نفعی ندارد و بروید به ظرفیتهای داخلی تکیه کنید و مشکلات را با مسائل خارجی گره نزنید؟ چقدر رهبری بگویند که گرایش به غرب بنفع کشور ما نیست و باید روی پای خود ایستاده و در مسیر اهداف و آرمانهای انقلاب حرکت کنیم؟چقدر رهبری بگویند مسیر مقاومت و استقامت هزینهاش کمتر از مسیر سازش است؟ ولی مگر آنها گوش دادند؟ همچنان بر طبل مذاکره و ارتباط با آمریکا و سازش با آمریکا میکوبند؛ بدون اینکه دلیل موجهی داشته باشند جز اینکه تعهداتی به آنها دادند و میخواهند آن را اجرا کنند.
ریش سفیدان دیگر نیستند
او دربارهی اینکه «آیا کسانی در دوطیف وجود دارند که گفتوگو و مذاکرهای کنند و اثرگذاری داشته باشند؟»، گفت: این ریشسفیدها قبلا مذاکراتشان را انجام دادند. نامهنگاریهای متعدد مرحوم آقای عسگر اولادی با سران اصلاحات اعم از آقای خاتمی و آقای خوئینیها و حتی نهضت آزادی. مباحثات خود آقای مهدوی کنی با امثال آقای کروبی و بقیه از این نمونهها هستند. بعد از اینها نامهنگاریهای آقای حبیبی با همین جریانات، حتی ما جلساتی با مشارکت و عناصر اصلی مشارکت داشتیم؛ در رابطه با مسائل هستهای و… جلسات و نامهنگاریهای متعدد داشتیم که هیچکدامشان جوابی نداده. عناصر مهمی از ریشسفیدهای جریان اصولگرا با آقای موسوی نشستند و بعد از فتنهی ۸۸ با آقای موسوی صحبت کردند و بازهم جریانات تندرو نگذاشتند به نتیجه برسد.
او در مورد حل اختلافات درونی جریان اصولگرا، مثل اختلاف جریان ناطق نوری با گروههای تندروی اصولگرا، گفت: اینها دیگر خیلی مسئلهی مهمی نیست؛ یعنی اینها در مسائل اساسی و سیاستهای کلان نظام باهم اختلافی ندارند. بخشی از آن کدورت شخصی است. آقای ناطق از آقای احمدی نژاد بخاطر بعضی از حرفهایی که نسبت به ایشان زده کدورت دارد. اینها بحثهای شخصی است و نه ایدئولوژیک و مبنایی.
او دربارهی ارتباط خوب ناطق نوری با اصلاحطلبها و اعتدالیون هم گفت: مشی ایشان همین است؛ ولی این مشی را که سکوت در برابر فتنه بوده است، اصولگرایان قبول ندارند و آن را رد میکنند؛ میگویند همانطور که رهبری گفته است نباید در برابر فتنه ساکت بود، ایشان هم نباید ساکت میبودند. بنابراین این اختلاف نظر در این روش وجود دارد، نه تنها به ایشان بلکه به دیگر افرادی هم در جریان اصولگرایی که جزو ساکتین فتنه محسوب میشوند، همین مرزبندی با آنها وجود دارد.
او میگوید بعد از آقای مهدوی کنی و آقای عسگراولادی دیگر رویه تغییر کرده و کسی نتوانسته جایگاه فصلالخطابی برای اصولگرایان داشته باشد و ادامه میدهد: فقط از حرکات جمعی و تشکیلاتی افراد تبعیت میکنند، یعنی به خرد جمعی متکیشدهاند و نه ریش سفیدها و…
اتحاد سران قوا جامعه را متحد میکند
ترقی در پایان گفت: بنظرم میرسد که اگر سران سه قوه و مسئولان نظام و آنها که تریبون دستشان هست و نقش اصلی را در هدایت افکار عمومی جامعه دارند، اگر اینها برای مقابله با مشکلات کشور و عبور از چالشهایی که توسط دشمن بوجود آمده دست از اختلافات بردارند و همه دست به دست یکدیگر دهند، وضعیت بهبود خواهد یافت؛ درواقع اگر همانطور که مقام معظم رهبری تاکید کردند به آن توصیههای ایشان پایبند باشند که: اعتماد به دشمن نداشته باشند، به ظرفیتهای داخلی تکیه کنند، وحدت را حفظ کنند، اگر اینها را مورد توجه قرار دهند این اختلافات به درون جامعه کشیده نخواهد شد.
«الناس علی دین ملوکهم» بالاخره مردم اگر بینشان دستهبندی و اختلافی بوجود میآید به سران کشور برمیگردد؛ وقتی سران کشور یکیشان میگوید «تو اختیار نداری» و خلاف قانون اساسی مطلبی را میگوید که هر انسان حقوقدان و منطقی میفهمد این حرف پایهای حقوقی ندارد؛ یک قوه را نفی میکند! قوهی دیگری میآید و به رئیس قوهای دیگر اهانت میکند، اینها همگی باعث کشیده شدن اختلافات به بدنهی جامعه میشود.
بنابراین اگر آنها همانطور که بارها مقام معظم رهبری توصیه کردند و حتی تاکید کردهاند که اختلاف افکنی و این نوع موضعگیریها حرام است، عمل کنند و همگی تبعیت کنند، فکر نمیکنم این نوع مشکلات در جامعه گسترش پیدا کرده و موجب چند دستگی شود.