گفت و گو ی کامل روزنامه ایران با حمیدرضا ترقی در باره بست نشینی احمدی نژادو یارانش
:
مشکل امروز مردم ؛احمدی نژاد نیست !
مهراوه خوارزمی
در پاسخ سؤالم میگوید «آیا مشکل مردم الان این است؟» حمیدرضا ترقی در گفتوگو با «ایران»، بهترین برخورد با احمدینژاد را «بیتوجهی» میداند و همه ماجرا را به مشکل شخصی او با رئیس قوه قضائیه تنزل میدهد.
در روزهای اخیر این انتقاد در رسانهها مطرح شده است که چرا اصولگرایان در مورد رفتارهای محمود احمدینژاد و یاران او که از بستنشینی شروع شده و به افشاگری و اتهامزنی علیه دستگاه قضا و برخی مسئولان نهادهای مختلف کشور رسیده، سکوت کردهاند. خواستیم پرسشهایمان را در این باره با شما به عنوان یک چهره اصولگرا مطرح کنیم.
پاسخی ندارم.چون مسئله انحراف افکار عمومی از مسائل اصلی کشور است
نظرتان درباره اقدامات اخیر احمدینژاد و اطرافیانش چیست؟
قرار نیست که هر کسی اقدامی در کشور انجام داد، همه درباره آن موضعگیری کنند. آن هم در شرایطی که مسائل اصلی کشور چیز دیگری است. وقتی مسائل اصلی کشور اینها نیست، پرداختن به اینها هم درست نیست.
اما ایشان مسائلی را علیه قوه قضائیه به عنوان یکی از قوای سهگانه کشور و ارکان نظام مطرح میکند، با این وجود همچنان به باورتان این مسأله اصلی نیست؟
ما دعوای شخصی را که نباید در مسائل اصلی کشور داخل کنیم. الان مسأله کشور پیروزی بر داعش است. مسأله اصلی کشور حل مسائل زلزله زدههاست. واقعاً پرداختن به این مسائل (موضوع احمدینژاد) باعث میشود که آدم از این مردم مصیبتزده خجالت بکشد. در حالی که دهها هزار نفر در این شبهای سرد بی سرپناهند ما بیاییم ببینیم دعوای شخصی یکی با دیگری چی است. این واقعاً خجالتآور است.
دقیقا مسأله این است که در این شرایط ایشان دارد اتهاماتی را مطرح میکند که اگر ظن واقعیت داشتن به آن برود، نمکی است بر زخم مردمی که الان با مشکلات مختلفی دست به گریبانند. دیروز حمید بقایی با انتشار ویدئویی اتهام دریافت سکه را علیه چندین مقام مسئول مطرح کرد. نظرتان درباره این اتهامزنیها چیست؟
به هر حال اینها برای اینکه مطرح شوند و کسی حرفشان را بشنود، باید همین طور کارها را انجام بدهند تا دررسانه هائی مثل شما ؛جلب توجه کنند. تنها راه برای مقابله با این روشها، این است که کسی به اینها توجه نکند تا اینجور حرفها و اینجور تهمتها جایی نداشته باشد.ولی نمیدانم چرا روزنامه های اصلاح طلب این را به تیتر یکشان تبدیل کرده اند؟
اما این اتهامات در هر صورت تأثیر منفی بر اذهان عمومی جامعه میگذارد. وقتی از طرف رئیس جمهوری سابق یک کشور علیه مقامات قوه قضائیه و دیگر نهادها مطرح میشود، آیا میتوان در مقابل آن سکوت کرد؟
این اتهامات را خود مسئولان باید پاسخ بدهند. نباید ما در مطبوعات و رسانهها این را به مسأله اصلی مردم تبدیل کنیم.
حسامالدین آشنا از اصولگرایان خواسته رازهای سر به مهر چگونگی قدرتیابی و دولتداری در زمان احمدینژاد را بگویند، پاسختان چیست؟
ببینید این هم باز نوعی حاشیه رفتن است. احتراز دولت از پرداختن به مسائل حاشیهای جزو نکات مؤکد مقام معظم رهبری است. ایشان بارها تأکید کردهاند که دولت به جای آنکه پاسخ وعدههایش را بدهد و به جای اینکه مشکلات مردم را حل کند، به حاشیهها نپردازد. الان گفتن رازهای به قدرت رسیدن احمدینژاد چه دردی را از مردم دوا میکند. آیا واقعاً مشکل مردم الان این است؟ که آقای آشنا بخواهد همه اصولگرایان بیایند بپردازند به این مسأله. خب فردا هم لابد عدهای میخواهند سؤال کنند ریشه روی کار آمدن آقای روحانی چیست.؟ درجلسه سعدآباد سال 2003 با خارجی ها چه وعده ای به روحانی داده شده؟ به هر حال این حرفهایی است که میزنند اما پرداختن به این مسائل که چاره درد مردم نیست.
من حرف شما را تصدیق میکنم که مشکلات متعددی در جامعه وجود دارد. اما به هر حال اینکه چرا در سالهای گذشته فردی در عرصه سیاست کشور به نحوی بدون طی کردن روند طبیعی رشد سیاسی به ریاست جمهوری رسید و چنین نابسامانیهایی رقم خورد و حالا او ژست اپوزیسیون بخشی از نظام سیاسی را به خود گرفته است، آیا برای سامان سیاسی کشور ضروری نیست؟ آیا لازم نیست که جریان حامی او پاسخگو باشند؟
اگر قرار است رفتارها نقد شود، رؤسای دولتهای گذشته هم همین کارها را کردهاند. مگر کاری که آقای خاتمی یا آقای موسوی کرده، غیر از این بوده است. هر کدامشان یکی از این مشکلات را داشتهاند نوع کارشان فرق میکرده. اما مسائلی که برای کشور درست کردهاند، مسائل کمی نیست. اگر قرار باشد به این مسائل رسیدگی شود، باید مرجعی مشخص شود که به همه این مسائل رسیدگی کند. اینکه ما فقط به یک رئیس جمهوری بچسبیم و بقیه بخواهند از پاسخگویی در بروند کار درستی نیست.
اتفاقاً بخش قابل توجهی از مردم این سؤال را مطرح میکنند که چطور در شرایطی که رئیس دولت دوران جنگ در حصر است و رئیس دولت اصلاحات با محدودیت برای حضور در مجامع عمومی مواجه است، احمدینژاد و یارانش میتوانند بستنشینی کنند و اتهام بزند بدون آنکه با او برخورد شود یا محدودیتی داشته باشد؟
برای اینکه آن افراد( خاتمی و موسوی) مشکلشان با اصل نظام بوده است، آنها بدنبال تغییرقواره سیاسی نظام وکمک به براندازی نرم آن بوده اند و اما احمدینژاد مشکلش با بعضی عناصر قدرت در نظام است. عملکرد خاتمی در ماجرای فتنه 88 علیه نظام بوده است. بنابراین قضایای آنها با احمدینژاد فرق میکند.
یعنی باوجود اینکه خاتمی در انتخابات نه تنها رأی میدهد بلکه سبب افزایش مشارکت مردم میشود، باز هم او را مخالف نظام میدانید؟
اینکه او کسانی را که حتی یک بار در عمرشان در نظام جمهوری اسلامی رأی ندادهاند پای صندوق بیاورد که به فرد خاصی رأی بدهند را نمیشود اقدامی در جهت حمایت از نظام تلقی کرد. ایشان تا حالا چند کلمه در تأیید ولایت فقیه حرف زده است.؟چرا نمیگوید ادعای تقلب دروغ بوده و به اشتباه خودش اعتراف نمیکند ؟
اما بسیاری معتقدند که صحبتهای احمدینژاد و اطرافیانش علیه دستگاه قضا و... میتواند وهن نظام تلقی شود. با این وجود شما این صحبتها را در تضاد با نظام جمهوری اسلامی نمیدانید؟
بله وهن نظام است. اما این حرف درگیری با عناصر داخل نظام است و هنوز با اصل نظام نیست. اگر با اصل نظام باشد، قطعاً با آن برخورد میشود.
من بازهم تاکید میکنم اینها مشکل مردم نیست ؛ شما بجای مشغول کردن افکار عمومی به این حرفها و مسائل ؛ مطالبات مردم را دنبال کنید . چرا وعده های دولت عملی نمیشود ؟ چرا برجام نتیجه عکس داده است ؟ چرا تورم روبه افزایش است ؟چرا دولت با فساد مبارزه جدی نمیکند ؟ چرا دولت هنوز مشگل بیکاری را حل نکرده ؟چرا دولت در کمک رسانی به زلزله زده ها از مردم عقب است ؟وصدها چرای دیگر اینها مسئله اصلی مردم است |