مرعوب دشمن در حال افول؛ بزرگترین خطاست
شرحی برحدیث ولایت حمیدرضا ترقی
من به یکی از اشتباهاتی که ممکن است کسانی در بین ماها بکنند، اشاره میکنم و آن، این است که ما مرعوب قدرت دشمن بشویم؛ این خطای بزرگی است، این جزو خطاهای ما است؛ یا امید به او ببندیم؛ با همین وضعی که داریم، در یک بخشی از کارهایمان -چه مسائل اقتصادی، چه مسائل سیاسی و بینالمللی- چشم امید به بیگانه داشته باشیم؛ آن بیگانهای که بنایش بر تجاوز است، بنایش بر غارتگری است، بنایش بر دخالت کردن است؛ این خطای بزرگی خواهد بود. مقام معظم رهبری ۱۳۹۹/۱۱/ ۱۹
سخنان قاطع و مقتدرانه ی رهبر معظم انقلاب در دیدار فرمانده و پرسنل نیروی هوائی کشوراز ابعاد گوناگون قابل تامل است ؛ خطای بزرگ دانستن مرعوب دشمن شدن و درکارها امید به بیگانه داشتن ؛ بخش مهمی از سخنان هشدار گونه معظم له بود که باید بشرح آن پرداخت :
مرعوب دشمن نشوید
در اندیشه اسلامی مرعوب دشمن شدن تقبیح شده وبرعکس برمقاومت و ایستادگی در برابر آن سفارش و تاکید شده است.
آیه ۱۷۳ سوره آلعمران:
«اَلَّذینَ قالَ لَهُمُ النّاسُ إِنَّ النّاسَ قَد جَمَعوا لَکُم فَاخشَوهُم فَزادَهُم إیمانًا وَ قالوا حَسبُنَا اللَّهُ وَ نِعمَ الوَکیلُ»
ترجمه:
[افرادی که خدا و رسول را پس از آنکه جراحت به آنان رسیده بود اجابت کردند]؛ همان کسانى که مردم [منافق و عوامل نفوذى دشمن] به آنان گفتند: لشکرى انبوه از مردم [مکه] براى جنگ با شما گرد آمدهاند، پس از آنان بترسید. ولى [این تهدید] بر ایمانشان افزود، و گفتند: خدا ما را بس است، و او نیکو وکیل و کارگزارى است
جریان حق و باطل از دیرباز با یکدیگر در حال مبارزه بودهاند. در مبارزه بین جبههی حق و باطل، گاهی جریان باطل از یک برتری ظاهری برخوردار بوده است. این برخورداری و برتری ظاهری، گاهی سؤالات جدیای در ذهن جبههی حق ایجاد کرده است. سؤالاتی مانند در برابر حجم وسیع دشمنان مقاومت کنیم یا تسلیم شویم؟ آیا اساساً شکست دشمنان ابر قدرت ممکن است؟ آیا این همه هزینه برای ایستادگی ارزش دارد؟ نتیجه این مبارزه چه خواهد بود؟
این سؤالات در دوران حکومت پیامبر (صلّیاللهعلیهوآله) نیز وجود داشته، به همین دلیل خداوند حجم وسیعی از آیات قرآن را در پاسخ به این سؤالات نازل کرده است...
راه درست در برابر فشارها و هجمههای دشمن
سؤال اول این است که وقتی فشارها و هجمههای دشمن زیاد میشود و برای ما مشکلات فراوانی میسازد، راه صحیح در برابر آنان چیست و بهترین عملکرد در برابر آنان چیست؟ خداوند در آیات زیادی اینگونه پاسخ میدهد که تصمیم صحیح، مقاومت است و سیره مردان مبارز را اینگونه معرفی میکند که همیشه در برابر دشمن به دنبال مقاومت بودهاند. یکی از نمونههای مهم آن داستان مبارزه طالوت (فرمانده بنىاسرائیل) با جالوت (ابر قدرت ستمگر) است:
«وَ لَمَّا بَرَزُوا لِجالُوتَ وَ جُنُودِهِ قالُوا رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَیْنا صَبْراً وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا وَ انْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْکافِرینَ.»(
هنگامی که سپاه طالوت با لشکر جالوت روبهرو شدند، گفتند: پروردگارا، «مقاومت» در برابر دشمن را بر ما سرازیر کن و گامهایمان را استوار دار، و ما را بر این دشمنان کافر پیروز بگردان.
خداوند در دوران مبارزهی پیامبر اسلام نیز همن راهکار را توصیه میفرماید و هشدار میدهد که از مقاومت کردن کوتاه نیایید:
«فَاسْتَقِمْ کَما أُمِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَکَ وَ لا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصیرٌ.»(
همانگونه که به تو فرمان دادهایم، بر این دین، پایداری کن. کسانى هم که از شرک، توبه کرده و همراه تو ایمان آوردهاند باید در این مسیر پایدارى کنند. مبادا دست از مقاومت بردارید و طغیان کنید و از بندگى خدا منحرف شوید، که او به کارهای شما بیناست و در صورت عقبنشینی، شما را مؤاخذه خواهد کرد.
راز سخن پیامبر که فرمود «شیبتنی هود و أخواتها» «سوره هود و مانندهای آن مرا پیر کرد.» نیز همین دستور به «مقاومت» است. در مقابل، آیات متعددی جامعهی اسلامی را به شدت از «سازش» منع میکند و «سازشکاران» را توبیخ کرده است.
شکستپذیری قطعی دشمنان
آیا این همه دستور به مقاومت، با واقعیت بیرونی مطابقت دارد.؟مگر میشود دشمن ابر قدرت را شکست داد؟ اصلاً او مگر شکست میخورد که ما بخواهیم در برابر آن مقاومت کنیم؟ قرآن کریم در آیات متعددی به این سؤال نیز پاسخ میدهد و تأکید میکند که دشمنان قطعاً شکست پذیرند و اگر مقاومت کنید بیتردید شکست میخورند و شما پیروز میشوید. خداوند در یکی از آیات میفرماید:
«الَّذینَ کَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبیلِ اللَّهِ أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ.»(
خداوند برنامهها و اهداف دشمنان کافر را و کسانی که در مسیر خدا سنگاندازی میکنند، بیاثر میسازد و آنها را با شکست مواجه میکند.
تعبیر «أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ» به صراحت بیان میکند که تمام نقشههای دشمنان با شکست مواجه میشود و راه به جایی نمیبرند. همچنین خداوند در آیهی دیگری ضمن سرزنش کافران، به پیامبر اطمینان میدهد که توطئههای دشمنانش بر ضد ایشان، اثر نخواهد گذاشت
رمز پیروزی مومنان بر دشمن چیست ؟
حال این سؤال پیش میآید که رمز پیروزی مؤمنان چیست؟ مؤمنان با چه قدرت و توانایی در برابر دشمنان قدرتمند مقاومت کنند؟ خداوند در پاسخ به این سؤال، حجت را تمام میکند و میفرماید خدا با شماست و قدرت شما، با شما بودن «خدا» است. در اولین آیه میفرماید:
«فَلا تَهِنُوا وَ تَدْعُوا إِلَى السَّلْمِ وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ وَ اللَّهُ مَعَکُمْ وَ لَنْ یَتِرَکُمْ أَعْمالَکُمْ.»(
مبادا در مبارزه کوتاهی کنید و به دشمن پیشنهاد سازش دهید. شما بالاترید چون خدا با شماست و مطمئن باشید نتیجه مقاومت را بیکم و کاست به شما میدهد.
شما «أعلون» و بالاترید چون خدا «الاعلی» و بالاتر است، «سبحان ربی الأعلی و بحمده». منظور از اینکه خدا با مؤمنان است این است که آنها را یاری میکند، کمکشان میکند. لذا نباید احساس تنهایی و ناتوانی کنند.
سیاستهای کلی مبارزه با دشمنان
قرآن کریم استراتژیهای متعددی را برای مبارزه با دشمنان ارائه نموده است که در اینجا صرفاً به تعدادی از آنها اشاره میشود.
1. تجهیز به قدرت ایمان: از منظر قرآن مؤمنان برای مقابله با دشمنان، باید ابتدا به صفاتی آراسته شوند که بتوانند خود را ابتدا از آفات درونی حفظ نموده و یقین خویش را افزایش دهند. شرط پیروزی این است که در صف مؤمنان باشند و گرنه راه برای نفوذ دشمن باز خواهد ماند. یاد خدا، ایمان، صبر، استقامت، پرهیزگاری، توکل و یقین به وعدههای الهی است که قدرت معنوی بیاندازهای به انسان میدهد. قرآن در این باره میفرماید: «إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا لا یَضُرُّکُمْ کَیْدُهُمْ شَیْئا»؛آل عمران، 120. (امااگر (در برابر آنها) استقامت و پرهیزگارى پیشه کنید، نقشههاى(خائنانه) آنها به شما زیانى نمىرساند.
در آیه دیگری میفرماید: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْض»؛ اعراف، 96.و اگر مردمى که در شهرها و آبادیها زندگى دارند ایمان بیاورند و تقوا پیشه کنند برکات آسمان و زمین را بر آنها مىگشاییم.
2. افزایش قدرت نظامی: هر چند اسلام آرمانهای بزرگی را برای بشر به ارمغان آورده است، اما به واقعیت بیرونی نیز توجه زیادی دارد. اسلام به مؤمنان برای قوی شدن در برابر دشمنان دستور میدهد تا خود را تجهیز نمایند و همواره در حال آماده باش باشند: «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّة»؛[انفال، 60] در برابر آنها (دشمنان) آنچه توانایى دارید از نیرو آماده سازید.
3. ممنوعیت دوستی با بیگانگان: در دین اسلام ارتباط با مشرکان و کفار در جهت رفع نیازهای اضطراری مانعی ندارد، اما دوستی و تکیه کردن به آنان و نیز گره زدن سرنوشت جامعه دینی در قالب مسائل مهم سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و نظامی برای جوامع دینی ممنوع میباشد. به عبارت دیگر، سطح روابط نباید در حد ائتلافها و اتحاد با آنان باشد؛ زیرا این عمل باعث میشود تا آنان بر مؤمنان مسلط شده و بر اعتقادات آنان و فرزندانشان تأثیر منفی بگذارند. با عدم ارتباط طبعاً دشمنان نیز چنین تسلطی را از دست خواهند داد: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الَّذِینَ اتَّخَذُوا دِینَکُمْ هُزُواً وَ لَعِباً مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَ الْکُفَّارَ أَوْلِیاء»؛[مائده، 57.] اى کسانى که ایمان آوردهاید، افرادى که آئین شما را به باد استهزاء و بازى مىگیرند، از اهل کتاب و مشرکان، دوست و تکیهگاه خود انتخاب نکنید.
4. جهاد و مبارزه: سستی در برابر دشمنی که از هر فرصتی برای ضربه زدن استفاده میکند باعث نابودی دین و مؤمنان خواهد بود. براین اساس است که خداوند متعال جهاد را یکی از واجبات مهم قرار داد و به پیامبرش دستور داد که بر دشمنان سخت گرفته و با آنان جهاد نماید: «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ جاهِدِ الْکُفَّارَ وَ الْمُنافِقِینَ وَ اغْلُظْ عَلَیْهِم»؛[توبه، 73] اى پیامبر! با کافران و منافقان جهاد کن، و بر آنها سختگیر.
بنابر تعالیم اسلام مسلمانان باید دشمن را مرعوب کنند نه اینکه خود مرعوب دشمن شوند
امید نبستن به دشمن
قرآن کریم نیز در آیه ۱۱۳ سوره هود به موضوع اعتماد نکردن و دل نبستن به دشمنان پرداخته و میفرماید: «وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ» (و بر ظالمان تکیه ننمایید، که موجب میشود آتش شما را فرا گیرد؛ و در آن حال، هیچ ولیّ و سرپرستی جز خدا نخواهید داشت؛ و یاری نمیشوید!)
رهبر معظم انقلاب در سخنرانی ۶ اردیبهشت امسال با اشاره به این آیه فرمودند: «به کسی که ستمگر است، به ظالم اعتماد نکنید، گرایش پیدا نکنید -«رکون» یعنی میل پیدا کردن و گرایش پیدا کردن و اعتماد به او کردن- به آدم ظالم اعتماد نکنید. نتیجه اعتماد کردن به ظالم همین میشود که شما میبینید دولتهای مسلمان، مجموعههای اسلامی به ظالمترین و ستمگرترین عناصر عالَم اعتماد میکنند و نتیجهاش را دارند مشاهده میکنند و میبینند.»
ركون به سوى ستمكاران، يك نوع اعتمادى است كه ناشى از ميل و رغبت به آنان باشد، حال چه اين ركون در اصل دين باشد، مثل اينكه پارهاى از حقايق دين را كه به نفع آنان است بگويد و از آنچه كه به ضرر ايشان است دم فروبندد و افشا نكند و چه اينكه در حيات دينى باشد مثل اينكه به ستمكاران اجازه دهد تا به نوعى كه دلخواه ايشان است در اداره امور مجتمع دينى مداخله كنند و ولايت امور عامه را به دست گيرند و چه اينكه ايشان را دوست بدارد و دوستیاش منجر به مخالطت و آميزش با آن شود و در نتيجه در شؤون حياتى جامعه و يا فردى از افراد اثر سو بگذارد.
كوتاه سخن، (ركون) به اين معنا است كه در امر دين و يا حيات دينى طورى به ستمكاران نزديك شود كه نزديكیاش توأم با نوعى اعتماد و اتكا باشد و دين و خدا و يا حيات دينى را از استقلال در تأثير انداخته و از آن پاكى و خلوص اصلیاش ساقط كند و معلوم است كه نتيجه اين عمل اين است كه راه حق از طريق باطل سلوک شود و يا حق با احياى باطل احيای گشته و بالاخره به خاطر احيائش كشته شود.»
«اين آيه يكى از اساسیترين برنامههاى اجتماعى و سياسى و نظامى و عقيدتى را بيان میكند، عموم مسلمانان را مخاطب ساخته و به عنوان يك وظيفه قطعى مىگويد: به كسانی كه ظلم و ستم كردهاند، تكيه نكنيد و اعتماد و اتكاى كار شما بر اينها نباشد. چرا كه اين امر سبب مىشود كه عذاب آتش، دامان شما را بگيرد و غير از خدا هيچ ولى و سرپرست و ياورى نخواهيد داشت. و با اين حال واضح است كه هيچكس شما را يارى نخواهد كرد.
فلسفه تحريم ركون به ظالمان؛ تكيه بر ظالم، مفاسد و نابسامانیهای فراوانى مىآفريند كه به طور اجمال بر هيچكس پوشيده نيست، ولى هر قدر در اين مسئله كنجكاوتر شويم به نكات تازهاى دست مىيابيم:
ـ تكيه بر ظالمان باعث تقويت آنهاست و تقويت آنها باعث گسترش دامنه ظلم و فساد و تباهى جامعهها است، در دستورات اسلامى مىخوانيم كه انسان تا مجبور نشود و حتى در پارهاى از اوقات مجبور هـم شـود، نبايد حق خود را از طريق يك قاضى ظالم و ستمگر بگيرد، چرا كه مراجعه به چنين قاضى و حكومتى براى احقاق حق مفهومش به رسميت شناختن ضمنی و تقويت اوست و ضرر اين كار گاهى از زيانى كه به خاطر از دست دادن حق مىشود بيشتر است.تكيه بر ظالمان در فرهنگ فكرى جامعه تدريجا اثر مىگذارد و زشتى ظلم و گناه را از ميان مىبرد و مردم را به ستم كردن و ستمگر بودن تشويق مىنمايد.
ـ اصولا تكيه و اعتماد بر ديگران كه در شكل وابستگى آشكار گردد، نتيجهاى جز بدبختى نخواهد داشت تا چه رسد به اينكه اين تكيهگاه ظالم و ستمگر باشد.ـ يک جامعه پيشرو و پيشتاز و سربلند و قوى، جامعهاى است كه روى پاى خود بايستد همانگونه كه قرآن در مثال زيبایى در سوره فتح آيه ۲۹ مىفرمايد (فاستوى على سوقه)؛ همانند گياه سرسبزى كه روى پاى خود ايستاده و براى زنده ماندن و سرفرازى نياز به وابستگى به چيز ديگر ندارد.
يك جامعه مستقل و آزاد، جامعهاى است كه از هر نظر خودكفا باشد و پيوند و ارتباطش با دیگران، پيوندى بر اساس منافع متقابل باشد، نه بر اساس اتكای يك ضعيف بر قوى؛ اين وابستگى خواه از نظر فكرى و فرهنگى باشد يا نظامى يا اقتصادى و يا سياسى، نتيجهاى جز اسارت و استثمار به بار نخواهد آورد و اگر اين وابستگى به ظالمان و ستمگران باشد، نتيجهاش وابستگى به ظلم آنها و شركت در برنامههاى آنها خواهد بود.
افول آمریکا از لحاظ آبرو، قدرت و انتظام اجتماعی
و این کسانی که تصوّر غیر واقعی از تواناییهای آمریکا و بعضی از قدرتهای دیگر دارند، بایستی به واقعیّات درست توجّه کنند. هیاهوی قدرتهای جهانی زیاد است و با همین هیاهو بزرگنمایی میکنند [امّا] واقع قضیّه این نیست. حالا در همین قضایای اخیری که در آمریکا اتّفاق افتاد، [یعنی] این مسئلهی سقوط ترامپ با این وضع مفتضح و حوادثی که حول و حوش این قضیّه اتّفاق افتاد(۸) -که چیزهای کوچکی نیست- این افول یک رئیسجمهور ناباب نبود؛ افول آبروی آمریکا بود، افول قدرت آمریکا بود، افول انتظام اجتماعی آمریکا بود؛ این را من نمیگویم، این را خودهایشان گفتند؛ صاحبنظران برجستهی سیاسیشان اعلام کردند که نظام آمریکا از درون پوسیده است؛ این را خود آمریکاییها در این قضایای اخیر گفتند؛ گفتند نظام اجتماعی آمریکا از درون پوسیده است؛ خیلی حرف بزرگی است؛ بعضیهای دیگر گفتند که دوران پساآمریکا آغاز شده است؛ اینها حرفهای آنها است. خب، واقعیّت قضیّه این است. البتّه از لحاظ اقتصادی هم مشکل دارند امّا مشکل عمدهی آنها از لحاظ انتظام نظام اجتماعی و نظام سیاسی آنها است که نشاندهندهی این است که بکلّی متزلزلند.
مستور نگه داشتن افول آمریکا، به کمک امپراتوری خبری
اگر این حادثهای که در آمریکا اتّفاق افتاد، در هر نقطهی دیگر دنیا، بخصوص در کشورهایی که با آمریکا خیلی میانهای ندارند اتّفاق میافتاد، مگر به این زودی رها میکردند؟ لکن حالا امپراتوری خبری دنیا بیشتر در اختیار خود آنها است، سعی میکنند قضیّه را مستور نگه دارند و تمام کنند و سر و تهش را به هم بیاورند؛ امّا قضیّه تمامشده نیست؛ قضیّه، خیلی قضیّهی مهم و دنبالهداری است. آمریکا واقعاً افول کرد و برای همین است که دولتهای وابستهی به آمریکا در منطقه دستپاچهاند، سراسیمهاند؛ بخصوص رژیم صهیونیستی. این یاوهگوییهایی که اخیراً میشنوید سران رژیم صهیونیستی میگویند، بیشتر ناشی از ترسشان است، ناشی از سراسیمگی و اضطرابشان است به خاطر آنچه در آمریکا اتّفاق افتاده. البتّه آنها درست هم فهمیدند؛ دنیا در این زمینه شاهد و ناظر است که آمریکا، هم در محیط داخلی خود و هم در محیط بینالمللی افول کرده. مقام معظم رهبری 19/11/99
دلایل متقن افول آمریکا
1- شکست جهان بینی مادی درجامعه آمریکا
2- شکست مبانی اندیشه امانیسم در آمریکا
3- اصالت یافتن از خود بیگانگی در جامعه آمریکا
4- حاکم شدن یاس و ناامیدی توام با اضطراب در جامعه آمریکا
5- افول ارزشهای اخلاقی درجامعه آمریکا
6- رشد چند جانبه گرائی در دنیا
7- انزوا ی آمریکا در مجامع بین المللی
8- کاهش هزمونی ونفوذ آمریکا در غرب آسیا
9- انتخابات افتضاح وادعای تقلب در آن
10- تسخیر کنگره آمریکا برای اولین بار توسط شکست خوردگان در انتخابات
11- فرار نیروهای آمریکا از عراق و افغانستان و منطقه
12- آسیب پذیر شدن تمام پایگاههای آمریکا در منطقه بنابه گزارندش فرمانده سنتکام
13- بدهی 25 ترلیون دلاری آمریکا به دیگر کشورها
14- شکست اتحاد بین اروپا و آمریکا در اثر هزینه بر بودن دنباله روی اروپا
15- شکست تروریستهای تکفیری دست ساز آمریکا درعراق و سوریه .
16- ناتوانی آمریکا درمهار قدرت هسته ای کره شمالی |