فهرستی از نیاز های جامعه به تحوّل
شرحی برحدیث ولایت حمیدرضا ترقی
خب حالا تحوّل در چه زمینههایی باید انجام بگیرد؟ .. بایستی مشخّص بکنیم در چه زمینههایی ما کمبود داریم و بایستی در اینها تحوّل به معنای واقعی کلمه انجام بدهیم؛ لکن به صورت یک فهرست مثالی، چند نمونه و چند مثال میشود گفت: 14/3/99 مقام معظم رهبری
در قسمتهای قبلی از شرحی برسخنان مقام معظم رهبری در 14 خرداد ؛ به تحولی که امام خمینی ره در مردم برای تکوین ملت انقلابی برای قیام لله افریده بود اشاره کردیم و در ادامه بحث ،الزامات تحول مطلوب و اثر بخش را از دیدگاه مقام معظم رهبری تشریح کردیم و گفتیم علت اینکه در بعضی زمینه ها و عرصه ها نتوانسته ایم تحول لازم را درجامعه بوجود آوریم ، عدم رعایت آن الزامات بوده است . اینک در چهارمین قسمت شرحی بر سخنان 14 خرداد معظم له به شرح چند اولویت تحولی در امروز جامعه از نگاه ایشان میپردازیم :
هفت تحول؛ مورد نیاز امروز
1-بتوانیم اقتصادِ بدون نفت را به وجود بیاوریم؛
2- بودجهبندیهای دولتی، «بودجهی عملیّاتی» شود،
3-تبدیل آموزش های تمام سطوح به آموزشهای کاربردی،فایده محور وعمقی غیر حفظی.
4-تحول در تامین عدالت .
5-تحول درروش حل مشکلات اجتماعی
6-تحول در نگاه به خانواده
7-تحول در برنامه های جمعیتی
تحول در قطع وابستگی اقتصاد به نفت
آرزوی واقعی من - که البته ممکن است به این زودیها قابل تحقّق نباشد - این است که ما درِ چاههای نفت را ببندیم و اقتصاد خود را براساس کالاها و محصولات غیر نفتی بنیاد نهیم. یعنی فرض کنیم این کشور، کالایی به نام نفت ندارد. البته این کار ممکن است در این سالها و به این زودیها عملی نباشد. زیرا دشمنان ایران در دوران رژیم وابسته و فاسد پهلوی، بیش از حدِّ تصور خرابکاری کردهاند و چنان ملت و کشور ما را به نفت وابسته نمودهاند که نشود به این آسانی چنین کاری را کرد. اما روزی باید این کار بشود و آن روز، روزی است که ملت ایران بدون اینکه سرمایههای خود را مفت و مجّانی به دست کسانی بدهد که با کمال خباثت از ثروت ملی کشورها استفاده میکنند، با تکیه بر امکانات ذاتی، روی پای خودش بایستد.
متأسفانه امروز این کار امکانپذیر نیست. امروز به خاطر خیانت بعضی از کشورهای تولید کننده نفت و همدستیشان با دزدان غارتگر بینالمللی، به جای اینکه نفت، وسیلهای در دست کشورهای تولید کننده آن برای کسب سود یا استفاده سیاسی و اقتصادی باشد، به عکس به عنوان وسیلهای در دست مصرف کنندگان قرار دارد! 13/2/73
البته کار آسانی نیست. این کار در طول یک سال و دو سال و پنج سال، انجام نمیگیرد؛ باید به مرور و بتدریج انجام گیرد، که ما برای اداره امور کشور، برای کارهای گوناگون کشور، برای واردات و خدمات کشور، برای آموزش و پرورش و بودجه جاری کشور، مجبور نباشیم نفت را که ذخیره ماست، بفروشیم و گندم، یا شیر خشک وارد کنیم! این غلط است.1/1/77
راههای تحول در اقتصاد بدون نفت
الف)- جلوگیری از فروش نفت خام
ب)- توسعه پالایشگاههای مرتبط با نفت و گاز
ج)- تقویت و توسعه صنایع پایین دستی پالایشگاهها
د)- تعدیل مصرف سوخت داخلی با میزان تولید داخلی
ه)- توسعه صادرات محصولات با مواد اولیه پتروشیمی
و)- تبدیل اقتصاد نفتی به اقتصاد مولد
تحول در نظام بودجه ریزی
دولتها غالباً ادّعا میکنند که بودجه عملیّاتی است ولی نیست. بودجهی کشور به معنای واقعی کلمه اگر چنانچه درست بودجهبندی بشود، یک تحوّل در امر اقتصاد [میتواند] به وجود بیاورد. 14/3/99
بودجه ريزي عملياتي نوعي سيستم برنامه ريزي، بودجه ريزي و ارزيابي است كه بر رابطه بودجه هزينه شده و نتايج مورد انتظار تأكيد مي كند. در چارچوب بودجه ريزي عملياتي، بخش هاي مختلف اداري بر اساس استانداردهاي مشخصي تحت عنوان شاخص هاي عملكرد پاسخگو هستند و مديران. در بودجه ريزي عملياتي منابع براساس اولويت امورونتايج قابل اندازه گيري تخصيص داده ميشوند. بودجه عملياتي محصول برنامه ريزي استراتژيك است كه درآن تصميمات مربوط به تخصيص بهينه منابع برپايه نتايج پذيرفته شده و محك هاي سازماني؛مربوط به اهداف كلي ، اختصاصي، استراتژي ها و برنامه هاي عملياتي هر سازمان صورت ميگيرد. بعد از تهيه برنامه استراتژيك، هر سازماني كه اعتبارات دولتي دريافت مي كند بودجه خود را طوري تهيه و تنظيم مي كند كه تصميم گيري هاي داراي اولويت مربوط به برنامه استراتژيك خود رامنعكس كند . پس تقاضاي بودجه توسط سازمان بيانگر نيازهاي آن سازمان براي اجراي نتايج داراي اولويت در برنامه استراتژيك خود مي باشد. بودجه ريزي عملياتي يك برنامه تلفيق عملكرد سالانه وبودجه سالانه مي باشد كه روابط بين سطح اعتبارات برنامه و نتايج مورد انتظار را نشان مي دهد. همچنين تائيد مي كند كه يك هدف يا مجموعه اي از هدفها بايد با مقدار معيني از اعتبارات بدست آيد. يك بودجه عملياتي علاوه بر تخصيص هزينه هاي فعاليت، همه فعاليتهاي (مستقيم و غيرمستقيم) مورد نياز براي پشتيباني يك برنامه را تعريف و تعيين مي كند.
يك بودجه عملياتي عبارت است از يك برنامه سالانه به همراه يك بودجه سالانه كه رابطه ميان ميزان وجوه تخصيص يافته به هر برنامه با نتايج به دست آمده از اجراي آن برنامه را نشان مي دهد. اين بدان معني است كه با هر ميزان مخارج انجام شده در هر برنامه ، مي بايد مجموعه معيني از اهداف تامين شود .
مزایاي بودجه ریزي عملیاتی
بطو رخلاصه می توان مزایاي بودجه ریزي عملیاتی را چنین عنوان نمود:
۱)افزایش پاسخگویی بر اساس نتایج
۲) بهبود مدیریت عملکرد
۳)بهبود نحوه تخصیص
۴)يك ابزار تشخيصي ارزشمند ارائه مي دهد
۵)بهتوجيه بودجه كمك مي كند: يك بودجه عملياتي اثربخش، نسبت به بودج ه ريزي سنتي،شفافيت بيشتري را به عملكرد عملياتي نسبت به بودجه ريزي سنتي مي دهد. بودجه ريزي عملياتي با استفاده از مقياس هاي واضح، هزينه كلي فعاليت را به عنوان مبنايي براي چهارچوب ستاد ه هاي برنامه ها و اهداف عملكرد مي سنجد و ابزار ارزشمندي براي بررسي چگونگي تأثير تغييرات در مخارج بر نتايج را تأمين مي كند
۶) به عنوان مبنايي براي نظام مديريت عملكرد عمل مي كند
۷) اجازه مي دهد برنامه ها اهداف دوجانبه داشته باشد
۸) از تصميم هاي آگاهانه و ملموس تر حمايت مي كند.
تحول در نظام و متون آموزشی
در زمینهی مسائل آموزشی ما واقعاً احتیاج داریم به تحوّل. تحوّل در زمینهی مسائل آموزش این است که ما آموزشهای دانشگاهی و دبیرستانی را، حتّی دبستانی را، آموزشهای عمقی قرار بدهیم؛ عمقی، کاربردی، نه صرفاً حفظی؛ درسها و بحثهای فایدهمحور را مطرح بکنید.
بعضی از درسها در مدارس ما یا در دانشگاههای ما تدریس میشود که برای آن کسی که دارد این را میخواند، هیچ فایدهای تا آخر عمرش نخواهد داشت! چون در این زمینه تخصّص هم پیدا نمیکند، اطّلاعش هم در این زمینه اطّلاع آن چنان کارآمدی نیست؛ مثل اطّلاعات عمومی یک چیزی یاد میگیرد که هیچ فایدهای ندارد، وقت او را هم میگیرد. یعنی در زمینهی آموزش اگر بخواهیم به معنای واقعی کلمه تحوّل ایجاد کنیم، تحوّل به این است که درس، فایدهمحور باشد، عمقی باشد، کاربردی باشد؛ که حالا همین برنامهی تحوّلی که برای آموزش و پرورش تهیّه شده،؛ اگر اجرا بشود و عمل بشود، بخشی از این را به عهده خواهد داشت.14/3/99
علم نافع چیست؟
در نگاه اسلامی، علمی که نفع ندارد، مطلوب نیست؛ حتی بزرگان معصوم (ع) از این علم به خدای سبحان پناه برده اند. از رسول خدا (ص) روایت است که فرمود: اللهم اعوذبک من علم لاینفع) میزان الحکمة، ج 5)و از علی (ع) روایت است که فرمود: «خیری نیست در دانشی که سود ندارد.(غررالحکم، ح 10913)
امام کاظم (ع) درباره شایسته ترین علوم می فرماید:
اولی العلم بک ما لایصلح لک العمل الا به و اوجب العمل علیک ما انت مسؤول عن العمل به، و الزم العلم لک ما ذلک علی صلاح قبلک و اظهر لک فساده، و احمد العلم عاقبة مازاد فی عملک العاجل فلا تشتغلن بعلم ما لایضرک جهله و لاتفعلن عن علم ما یزید فی جهلک ترکه (میزان الحکمة، ح 14138)
شایسته ترین علم برای تو آن است که عمل تو جز بدان اصلاح نشود، و واجب ترین عمل برای تو آن است که در برابرش از تو بازخواست می کنند و لازم ترین علم برای تو علمی است که قلب تو را به صلاح آورد و فساد قلب را برای تو آشکار سازد، و فرجام آن علمی نیک تر است که بر عمل دنیای تو بیفزاید. پس خود را به علمی مشغول مساز که ندانستن آن، زیانت نمی رساند و از علمی غافل مشو که ندانستن آن، بر نادانی ات می افزاید.
اکنون در فرآیند توسعه ایران، مهمترین مأموریت اجتماعی دانشگاهها ومراکز آموزشی ،باید گذار از علم مرده به علم زنده باشد.
علم قرار است پدیدهای باشد که در خدمت بشر باشد و زندگی او را بهبود دهد. اگر دیدیم فردی مدارج تحصیلی زیادی را طی کرده است اما زندگیاش پریشان است، نشانه این است که علمی که نزد اوست علم مرده است. جامعهای نیز که فارغالتحصیلان زیادی دارد و روی دانشگاه و مراکز آموزشی و تخصصی خیلی سرمایهگذاری میکند اما |آموزش و وضعیت زندگی در حوزههای مختلفاش بهبود نمییابد نشانه آن است که علمی که در آن جامعه جریان دارد علم مرده است. که اگر علم زنده نباشد، فقط یک بازی خواهد بود مثل بقیهی بازیها که فقط برای سرگرمی و مشغولیت خوب است اما تغییری در زیستواقعی ما نمیدهد.
علم آن چیزی است که بین ما میچرخد و افکار ما، روحیات ما، رفتار ما، الگوهای ذهنی ما، الگوهای رفتاری ما، فناوری ما و شیوه زندگی ما را شکل میدهد. پس اگر علم در زیست ما وارد شد و چرخید و اثر گذاشت و ذهن و زندگی ما را تغییر داد، میفهمیم که علم زنده است.
نظام آموزشی باید ما را از داده (data)، به اطلاعات (information)، از اطلاعات به علم (science)، از علم به دانش (knowledge)، و از دانش به خردمندی یا حکمت (wisdom)، حرکت بدهد.
ولی متاسفانه نظام آموزشی ما حتی نظریهها را نیز به بچههایمان به عنوان data تحویل میدهد. مثلا مساحت ایران چقدر است؟ این قدر است؛ تئوری آینشتاین چیست؟ این است. اینها data و در بهترین حالت اطلاعات است؛ مثل آمار است. هیچ فرقی نیست بین اینکه بچههای ما مثلا ًاسامی بازیکنان فلان تیم، و تعداد گلهای زده فلان بازیکن فوتبال را حفظ کنند یا نظریه آینشتاین را. هر دو data است و علم مرده است.
نظام آموزشی ما علمی که قبلاً به طور زنده تولید شده است را تبدیل به data میکند، یعنی در فرآیند زنجیره علم، به عقب میرود، و این به معنی این است که این در این نظام، تنها علم مرده تولید میشود.
این روزها که مدارس زیادی به نام مدارس انسانمحور یا کودکمحور یا مدارس طبیعتمحور در حال گسترش است، باز آموزش زنده نیست، آموزش همچنان مرده است اما چون محیط را شاد میکنیم و استرس را از محیط میزداییم و بستر هیجان را برای کودکان آماده میکنیم، گیرندههایش فعال میشود و تواناییها و قدرت یادگیریاش بالا می رود، ولی باز آن شکل آموزش نیز یک آموزش زنده نیست. فقط به خاطر اینکه بسترهای هیجانی آماده است، استرس پایین است، کودک شاد است، و قدرت یادگیریاش افزایش مییابد. یعنی اکنون مغز او در یک بستر شاد و کماسترس، عملکرد بهتری خواهد داشت. اما ماهیت نظام آموزشی همچنان مرده است. یعنی باز باید کودک به مدرسه برود و در کنار دیگران بنشیند و با حضور یک معلم و احتمالاً با استفاده از چند دفتر و کتاب و تابلو و خواندن و تکرارکردن و نوشتن و تکرارکردن و نظایر اینها آموزش ببیند. حتی وقتی مشق شب را و املاء را از این نظام حذف کنیم و حتی وقتی بچهها کار گروهی داشته باشند و همکاری داشته باشند و محیط آموزششان شاد باشد، نظام آموزشی زنده نشده است بلکه شادتر و انسانیتر و اخلاقیتر شده است.
رقابت مخرب و هزاران آسیب روانی که در فضای مسموم کنکور ایجاد میشود، عامل ناکامی اجتماعی بچههاست. آنها زندگی کردن را یاد نگرفته اند و انسانهای باثباتی نخواهند بود. نمیتوانند به درستی تشکیل خانواده دهند و نمیتوانند شهروندان مفیدی برای جامعه باشند.
در دانشگاهها، دانشجویان بسیاری را میبینیم که هیچ علاقهای به رشته تحصیلی خود ندارند و صرفا آمدهاند تا لیسانسی بگیرند، زیرا بیمدرکی باعث تحقیر آنها در جامعه میشود. این درحالی است که دانشمند بودن و دانش پذیر بودن و لذت دانش را بردن، در معدود دانشجویانی دیده میشود. همه اینها حاکی از معیوب بودن کنکور و نظام آموزشی ایران است.
درهر حال سند تحول در نظام آموزش و پرورش بخشی از این تحول را محقق میکند ولی تحول در نظام آموزشهای دانشگاهی و عالی همچنان نیازمند برنامه ریزی و طراحی جدید بر اساس فایده محوریست .
البته این سند در حال حاضر غیر از ایجاد تغییرات بعضا ناشیانه در کتب درسی هیچ کاری صورت نداده است. هرچند تغییر سیستم آموزشی به 6.3.3 و تعویض کتب درسی بخشی از این سند هستند، ولی چون هنوز شرایط ذهنی اجرای این سند وجود ندارد، شرایط عینی آن کمکی به حل معضل نمیکند. معلمها باید آموزش ببینند تا بتوانند راهبر یک کلاس باشند. انرژی معلمها در دورههای ضمن خدمت بیفایده هدر میرود، انجمنهای علمی معلمین غیرفعال هستند و معلمها ارتباطی با هم ندارند.
تکنیکهای اقدامپژوهی و درسپژوهی که به معلمها در تشخیص و حل مسائل کمک میکنند در نظام آموزش پرورش ایران وجود دارند ولی همین هم به یک فعالیت کمی برای ساختار اداری تبدیل شده است و از معلمان خواسته میشود که فعالیتهای اقدامپژوهی خود را ارائه دهند. چون روی نوشتن این گزارشها هیچ نظارتی وجود ندارد، این مسئله باعث دکان باز کردن گروهی شده تا صرفا انشاهایی به نام گزارش اقدامپژوهی ارائه شود.
ادامه تحولات مود نیاز به مطلب آینده موکول میشود |