سی وپنج سال تحول آفرینی امام ره برای انقلاب اسلامی
شرحی برحدیث ولایت حمیدرضا ترقی
مهمترین و برجستهترین خصوصیّات امام بزرگوارعبارت است از روحیهی تحوّلخواهی و تحوّلانگیزی امام بزرگوار. امام، روحاً، هم یک انسان تحوّلخواه بود، هم تحوّلآفرین بود.بعد از رحلت امام، انقلاب و کشور از رویکرد تحوّلی فاصله نگرفته؛ یعنی ملّت ایران بحمدالله توانسته رویکرد تحوّلی امام را دنبال بکند و پیش برود. ما در زمینههای گوناگونی به معنای واقعی کلمه، تحوّل پیدا کردهایم و قدرتمندتر از گذشته شدهایم و در مواردی سرزندهتر از گذشته شدهایم.( مقام معظم رهبری14/3/99)
سالگرد رحلت امام خمینی ره درطی سی ویک سال گذشته فرصتی برای بازخوانی خط و راه و اندیشه و آرمان رهبر کبیر انقلاب بوده که مقام معظم رهبری از این فرصت استفاده ی لازم را درطی این سالها برده وبعنوان تنها مفسر سیره و خط امام نسل های بعد از انقلاب را با آن فقید راحل آشنا وتداوم راه اورا مدیریت کردند.
مهمترین تحول خواهی امام
*دعوت مردم به قیام لله بود
در دوران جوانی -تقریباً در دههی ۳۰ از عمرشان نوشته ی ایشان موجود است :آیهی شریفهی «قُل إِنَّما أَعِظُکُم بِواحِدَةٍ أَن تَقوموا لِلَّهِ مَثنىٰ وَ فُرادىٰ»(۱) [را ذکر میکنند] که دعوت میکند عموم را به قیامِ لله؛
امام در سال 1323شمسی در سن 42 سالگی اولین بیانیه سیاسی خود را صادروضمن تحلیل اوضاع گذشته و حال و آینده مردم ، قیام برای خدا را تنها راه نجات کشور میدانند.ایشان تحول در جامعه و مردم را از نشستن و دست روی دست گذاشتن به قیام برای خدا ،خواستار شده و فرمان کار تشکیلاتی وخودسازی و دیگر سازی برای مبارزه ی یک و دونفره را توصیه میکنند.زیرا هیچ انقلابی بدون تکوین ملت به ثمر نمی رسد لذاوقتی تکوین ملت (ساخته شدن) شکل گرفت به
قیامهای محدود تبدیل خواهد شد وسپس به قیام ملی ارتقاء یافته و میتواند یک رژیم و نظام و حکومت را دگرگون کند.
تحول آفرینی های امام خمینی :
1- تحول روحی واخلاقی درطلاب حوزه(اسلام شناسان)
ایشان -هفتهای یک بار جلسهای داشتند در مدرسهی فیضیّه و طلّاب جوان جمع میشدند در آنجا- وقتی که صحبت میکردند، جلسه را منقلب میکردند، دلها را منقلب میکردند. این را البتّه ما هم، در درس فقه و اصول دیده بودیم. یعنی ایشان حتّی در همین درسهای فقه و اصولشان در یک مناسبتهایی صحبت اخلاقی میکردند، طلبهها زار زار گریه میکردند؛ وقتی ایشان صحبت اخلاقی میکرد، اشک میریختند؛ بیان ایشان این جور مؤثّر بود و انقلاب روحی ایجاد میکرد. این همان روش پیغمبران است؛ پیغمبران هم آغاز همهی حرکتهای خودشان را از انقلاب روحی افراد شروع کردند.
2- تحوّل در مبانی معرفتیِ کاربردی و ورود فقه در عرصهی نظامسازی
امام فقه را وارد عرصهی نظامسازی کردند؛ فقه از این مسائل دور بود. البتّه مسئلهی ولایت فقیه، هزار سال [بود که] در بین فقها وجود داشت و مطرح میشد، امّا چون این امید وجود نداشت که این ولایت فقیه تحقّق پیدا بکند، هرگز به جزئیّات آن، به مسائلِ آن پرداخته نمیشد. امام این را وارد مسائل اصلی و فقهی کردند. در حوزهی علمیّهی نجف، این را مطرح کردند و دربارهی آن بحث کردند؛ بحثهای علمیِ متقنِ محکمِ کاملاً قابل توجّه برای افرادی که صاحب نظر در این زمینهها هستند.. البتّه این کاری که امام در این زمینهی فقهی انجام دادهاند، کاملاً روشمند و قانونمند است؛ یعنی طبق همان -به تعبیر امام- فقه جواهری است؛ یعنی بدعتی در فقه نیست؛ یک استفادهی صحیح از موازین متعارف فقهی است که در اختیار فقها است.کتاب حکومت اسلامی نوشته امام از هنگام تبعید به ترکیه در سال 43 شروع شد و در نجف به پایان رسید این کتاب فقه حکومتی امام را با محوریت ولایت فقیه بخوبی نشان میدهد.
3- تحول درنگاه به دین ؛پافشاری بر تعبّد، در عین نگاه نوگرایانه به فقه
یک نمونهی دیگر از این تحوّل در نگاه به دین و مسائل دینی، پافشاری بر تعبّد بود در عین نگاه نوگرایانه به مسائل؛ یعنی امام، یک فقیه نوگرا، یک روحانی نوگرا بود؛ به مسائل با چشم نوگرایانه نگاه میکرد؛ در عین حال بشدّت پابند به تعبّد. در آن روز و آن دورانها خب روحانیّونی بودند که در زمینههای مسائل روشنفکری وارد بودند و بحث میکردند و حرف میزدند؛ اینها روحانی و عالم و دینشناس هم بودند [امّا] یک مقداری تحت تأثیر برخی از شرایط، نسبت به مسائل تعبّدی آن تقیّد لازم را [نداشتند] -در عمل شخصی چرا، مقیّد بودند- ولی در تبلیغاتشان خیلی روی مسئلهی تعبّد تکیه نمیکردند. امام آمدند در عین آن نگاه نویی که نسبت به مسائل فقهی و مسائل اسلامی و مسائل دینی و مانند اینها داشتند، روی مسئلهی تعبّد محکم ایستادند؛ هم تعبّد در احکام، هم تعبّد در مراسم دینی؛ [مثلاً] این مسئلهی تکیهی عجیبی که ایشان بر روی مجالس عزاداری و مراسم عزاداری و مانند اینها کردند، همهی اینها نشاندهندهی آن پایبندی و تعبّد بزرگ ایشان بود.
عرفان امام در بین شخصیت های سیاسی بی نظیر بود همانطور که تهجد ونماز شب و ادعیه و انس با قرآنش ترک نمیشد
4- تحول در فرهنگ و رفتار مردم
بحث امام، بحث یک گروه محدود یا یک جمع محدود یا یک حرفهی معیّن نبود؛ بحث ملّت ایران بود. ملّت مثل یک اقیانوس است؛ به طوفان درآوردن یک اقیانوس کار هر کسی نیست. یک استخر را میشود موّاج کرد امّا موّاج کردن یک اقیانوس، کار عظیمی است. ملّت یک اقیانوس است و امام این کار را انجام داد؛ تحوّلاتی را به وجود آوردند.
الف)- تبدیل روحیه تسلیم و خمودگی به مطالبه گری
در دوران جوانی ما، در دورانی که ما یادمان هست که این نهضت شروع شد، ملّت ایران یک ملّتی بود که با مسائل اساسیِ سرنوشت خودش هیچ سر و کاری نداشت، مردم تسلیم بودند، خمود بودند، نسبت به زندگی شخصیِ خودشان [بیاراده] بودند. این حالت تحرّک میدانداری، وارد میدان شدن، مطالبه کردن، آن هم مطالبهی چیزهای بزرگ و مهم، در رفتار ملّت و در خُلق و خوی ملّت ما مطلقاً وجود نداشت؛ این را امام ایجاد کردند؛ همین ملّتِ خمود و تسلیم را تبدیل کردند به یک ملّتِ مطالبهگر؛ آن سخنرانیهای پُرشور و توفندهی امام، آن بیانهای خروشندهی امام، آن چنان تکان داد این ملّت را که این ملّت تبدیل شدند به یک ملّت مطالبهگر؛ نمونهاش قضایای سال ۴۱ است -که شروع نهضت، سال ۴۱ بود- نمونهاش اجتماعات عظیم مردم در شهرهای مختلف است که بعد هم منتهی شد به پانزدهم خرداد، و در پانزدهم خرداد [رژیم] با آن کشتار عظیم نتوانست این حرکت را متوقّف کند. باز هم اجتماعات مردم در طول زمان بود تا پایان دوران مبارزات؛ این یک تحوّل عجیبی بود که ایشان ایجاد کردند.
ب)- تبدیل خودحقیر پنداری به اعتماد به نفس ملی
تحوّل دیگر، تحوّل در نگاه مردم به خودشان و به جامعهشان بود؛ ملّت ایران نسبت به خود یک نگاه حقارتپندارانه داشت؛ یعنی اینکه این ملّت بتواند بر ارادهی قدرتها، بر ارادهی ابرقدرتها فائق بیاید، مطلقاً به ذهن احدی خطور نمیکرد. نه فقط حالا ارادهی قدرتهای جهانی، حتّی ارادهی قدرتهای داخلی، حتّی ارادهی فلان مسئول -فرض کنید که- یک ادارهی امنیّتی یا انتظامی، اصلاً به ذهن مردم خطور نمیکرد که بتوانند غلبه کنند بر ارادهی صاحبان ارادههای تلخ و خطرناک. احساس حقارت میکردند، احساس توانایی نمیکردند؛ امام این را تبدیل کرد به احساس عزّت، احساس اعتماد به نفْس، و مردم را از این حالت که حکومت استبدادی را یک امر طبیعی بدانند -که این جور بود؛ آن زمان تصور ماها کأنّه این بود که خب بالاخره یک شخصی در رأس مملکت هست و ارادهی او حاکم است؛ خب طبیعت مسئله همین است و اصلاً این را یک امر طبیعی و عادّی میدانستیم- تبدیل کردند به انسانهایی که خودشان نوع حکومت را تعیین میکنند. از شعارهای مردم در انقلاب، اوّل، نظام اسلامی، حکومت اسلامی، بعد هم جمهوری اسلامی بوده؛ مردم خودشان تعیینکننده بودند، مطالبهکننده بودند؛ بعد هم در انتخاباتهای گوناگون شخص حاکم را، اشخاص مورد مسئولیّت در بخشهای مختلف حکومت را مردم معیّن کردهاند؛ یعنی حالت خودحقیرپنداری که در مردم بود، بکلّی تبدیل شد به حالت عزّت و اعتماد به نفْس ملّی.
ج)- تبدیل مطالبات کوچک به اساسی وسرنوشت ساز
یک تحوّل دیگر، تحوّل در مطالبات اساسی مردم بود؛ یعنی اگر چنانچه فرض کنید آن وقت یک گروهی از مردم یک مطالبهای هم از دستگاه داشتند یا از قدرتمندان آن زمان داشتند این بود که مثلاً این کوچه آسفالت بشود یا این خیابان این جوری کشیده شود؛ مطالبات در این حد [بود]؛ این را تبدیل کردند به مطالبهی استقلال، آزادی؛ یعنی [آرمانهای] عظیم. یا شعار «نه شرقی، نه غربی»؛ در خواستههای مردم آن چنان تحوّلی به وجود آمد که از این چیزهای حقیر، کوچک، محلّی و محدود تبدیل شد به یک امور اساسی، بزرگ، انسانی، و جهانی.
د)- تبدیل دین شخصی مردم به دین نظام ساز وجامعه ساز
یک تحوّل دیگری که امام به وجود آورد، تحوّل در نگاه به دین بود؛ مردم، دین را فقط وسیلهای برای مسائل شخصی، مسائل عبادی، حدّاکثر احوال شخصی میدانستند، فقط برای همین مسئلهی نماز و روزه و فرض کنید که وظایف مالی و ازدواج و طلاق؛ در همین حدود؛ دین را، وظیفهی دین و مسئولیّت دین و رسالت دین را محدود به این چیزها میدانستند. امام برای دین، رسالت نظامسازی و تمدّنسازی و جامعهسازی و انسانسازی و مانند اینها تعریف کرد؛ مردم نگاهشان به دین بکلّی متحوّل شد.
ه)- تحوّل در نگاه مردم به آینده و ایجاد تمدّن نوین اسلامی
یک تحوّل دیگر، تحوّل در نگاه به آینده بود. در آن دورانی که نهضت شروع شد و امام وارد میدان شدند، با همهی شعارهایی که حالا بعضی از احزاب و بعضی و از گروهها و گروهکها میدادند -که خیلی محدود و کوچک هم بودند- در نگاه مردم آیندهای دیده نمیشد. یعنی مردم یک افق و آیندهای در مقابل چشم نداشتند؛ این تبدیل شد به ایجاد تمدّن نوین اسلامی. یعنی شما امروز به ملّت ایران نگاه کنید، این دست مبارک امام است که این حالت را به وجود آورده؛ مردم دنبال این هستند که تمدّن نوین اسلامی را تشکیل بدهند و به وجود بیاورند؛ اتّحاد عظیم اسلامی را به وجود بیاورند، امّت اسلامی را تشکیل بدهند. نگاه عامّهی مردم، تودهی مردم این است.
و)- نگاه الهی و توحیدی امام، به همهی این تحوّلات
خب، نکتهی مهم این است امام بزرگوار که این همه تحوّلات را به وجود آورد و به معنای واقعی کلمه امامِ تحوّل بود، امّا اینها را از خدا میدانست؛ امام اینها را به خودش نسبت نمیداد، اینها را از خدا میدانست. همین تحوّل روحی را که در جوانها به وجود آمده بود -که در همین صحیفهی امام منتشر شده- ملاحظه کنید، [ایشان] مکرّر در بیاناتشان به آن توجّه میکنند و اظهار تعجّب میکنند، برای ایشان اعجابآور است؛ خود امام این کار را کرده بود، دست خود او در این کار بود امّا آن را از خدا میدانست؛ واقعش هم همین است که از خدا است؛ لا حول و لا قوّة الّا بالله العلیّ العظیم، همه چیز و هر حول و قوّهای از خدا است. و امام واقعاً این [آیهی] «ما رَمَیتَ اِذ رَمَیت»(۸) را به معنای واقعی کلمه معتقد بود. ایشان به این حرکت جوانها و تحوّل جوانها خیلی اهتمام میورزید، خیلی مُعجب(۹) به این حادثه بود. یک جا ایشان میگویند که تحوّلی که در روحیهی جوانها وارد شده و واقع شده است، از غلبهی بر رژیم طاغوت بالاتر است؛ چون غلبهی بر رژیم طاغوت، غلبهی بر طاغوت بود، این تحوّلی که در جوانها به وجود آمده غلبهی بر شیطان است و شیطان از طاغوت بالاتر است؛ یعنی ایشان این جوری به این قضیّه نگاه میکردند و مُعجب به این معنا بودند. 14/3/99
همانطور که مقام معظم رهبری فرمودند این حرکت تحول خواهی و تحول آفریتی امام در جامعه دقیقا کار انبیاء الهی در تکوین ملت برای نهضت الهی آنان است .
اگر چه مقام معظم رهبری از انگیزه حضرت امام درایجاد این تحولات درجامعه به وضوح سخن نگفتند ولی بی شک امام خمینی انسانی دور اندیش و بابرنامه و انسانی هدفدار در زندگی بودو تردیدی نمی توان داشت که با تکیه به روش نهضتهای انبیاء که از توصیه های ایشان به خواندن ومطالعه آن در دوران مبارزه بود این تحولات را لازمه تکوین ملت برای قیام و انقلاب اسلامی میدانستند .
هر انقلابی محتاج تحول در 6 عرصه است ؛ 1- اعتقادات مردم 2-اخلاقیات مردم 3-مناسبات سیاسی جامعه
4-مناسبات اقتصادی جامعه 5- سبک زندگی و فرهنگ عامه مردم 6- هدف و شیوه دفاعی ومبارزه با دشمن
از آنجا که روح انقلاب اسلامی روبه تکامل ما درجهت تعالی روانی انسانهای جامعه است لذا امام تحول را از طلاب ومربیان دینی جامعه شروع و در اعتقادات دینی وسیاسی و خصلت ها و فرهنگ عمومی و آینده نگری جامعه بسط داده است .
دعوت امام به قیام دونفره وتک نفره که در اولین بیانیه سیاسی ایشان و بعد از روی کار آمدن حکومت استبدادی شاه صورت گرفته برای اینست که باید کار خودسازی و دیگر سازی در بین اهل ایمان با هدف حاکمیت دین درجامعه و ساختن تمدن نوین اسلامی شروع شود .
این دوره تکوین ملت که یک جهاد تربیتی و تحول اعتقادی و سیاسی راهمراه داشت 19سال تا قیام 15 خرداد 42 و15 سال تا قیام بهمن 57 طول کشید تا به نتیجه رسید .
انقلاب اسلامی امام وقتی به پیروزی رسید که:
مربیان مجاهد و مبارز فراوانی در عرصه تبلیغ و ترویج اسلام ناب درصحنه بوده و علی رغم زندانها و شکنجه ها و شهادتها دست از رسالت خود که تربیت نیروی انقلابی بود برنداشتند( مطهری ها- خامنه ای ها –بهشتی ها باهنر ها – صدوقی ها – مدنیها –اشرفی ها –هاشمی نژادها-مهدویها-رفسنجانیها- نوری همدانیها – مصباح یزدیها- یزدیها –و.....)
نیروهای انقلابی تربیت یافته قیام 15 خرداد را رقم زده ومبارزه امام برای جلوگیری از وابستگی رژیم شاه به بیگانه و آمریکا و اسرائیل را یاری کردند .
مبارزین انقلابی زندانهای طولانی را به دانشگاه تربیت نیروی انقلاب تبدیل کرده وطلاب در متن زندگی مردم اسلام سیاسی و نقش دین در ساختن زندگی بهتر برای انسانها را تبیین کردند.
ملت ایران خودرا باور کرد وبا اعتماد به نفس وعزم راسخ با جرقه مقاله رشیدی مطلق علیه امام و پیشوای خود دومین قیام را آغاز کرد .
اگر در قیام 15 خرداد یاران امام هنوز در گهواره بودند اینبا ر یاران امام در صحنه مبارزه با رژیم و کف خیابانها بودند
امام از دوران انقلاب و پیروزی و انتقال قدرت از رژیم گذشته به نظام جمهوری اسلامی وتدوین وتصویب قانون اساسی ودادن سرنوشت مردم بدست خودشان از طریق انتخاب نمایندگان مجلس و رئیس جمهور و دوران جنگ تحمیلی 8ساله نیز برای پرورش و تربیت وتحول درجوانان برای اداره آینده کشور استفاده کرد بگونه ای که به تعبیر مقام معظم رهبری:
یک جا ایشان میگویند که تحوّلی که در روحیهی جوانها وارد شده و واقع شده است، از غلبهی بر رژیم طاغوت بالاتر است؛ چون غلبهی بر رژیم طاغوت، غلبهی بر طاغوت بود، این تحوّلی که در جوانها به وجود آمده غلبهی بر شیطان است و شیطان از طاغوت بالاتر است؛ یعنی ایشان این جوری به این قضیّه نگاه میکردند و مُعجب به این معنا بودند.14/3/99
5 -تحوّل در نگاه به نسل جوان و اعتماد به آنها
امام برای اداره کشور و انقلاب ومقابله با دشمنان داخلی و خارجی، تحوّلی در نگاه به نسل جوان بوجودآورد. ایشان به فکر و عملِ جوانان اعتماد کردند؛ این به معنای واقعی کلمه یک تحوّل بود. یعنی مثلاً فرض کنید سپاه پاسداران که تشکیل شد، ایشان جوانهای بیست و چند ساله را در رأس سپاه پاسداران پذیرفتند که اینها جوانهایی [بودند] که حدّاکثر مثلاً سی سال سنّشان بود؛ اینها در رأس سپاه پاسداران، فرماندهان لشکرها و فرماندهان کل [بودند]؛ اینها همه جوانهایی بودند که کارهای بزرگ به اینها سپرده شده بود. در زمینههای دیگر هم همین جور؛ در بحثهای قضائی، در جاهای دیگر هم ایشان اعتماد عجیبی به جوانهایی که مورد قبولشان بودند [میکردند]؛ ایشان [کارها را] محوّل میکردند و به فکر جوان و به عمل جوان اعتماد میکردند.
6- جوانگرایی، در عین اعتماد به نیروهای غیر جوان
البتّه در عین اینکه ایشان ظرفیّتهای غیر جوان را نفی نمیکردند. اینکه حالا ما امروز بحث جوانگرایی را زیاد مطرح میکنیم، بعضیها تصوّر میکنند که جوانگرایی یعنی انسان پیران را بکلّی از حوزه خارج کند؛ نه، نظر امام مطلقاً این نبود؛ ایشان به جوانها اعتماد میکردند به عنوان یک ذخیره برای نظام، به عنوان یک ثروت برای نظام، به نیروهای غیر جوان هم به همان اندازه اعتماد میکردند. مثلاً فرض کنید ایشان همان وقتی که این حقیر را -که نسبتاً آن وقت خیلی پیر نبودم- به امامت جمعهی تهران منصوب کردند، همان وقت مرحوم آقای شهید اشرفی،مرد هشتادساله را به امامت جمعهی کرمانشاه یا مرحوم دستغیب یا [دیگر] شهدای محراب را منصوب کردند؛ اینها همه مردانی بودند در حدود سنین شصت و هفتاد و مانند اینها. یا در نیروهای مسلّح؛ در سپاه مثلاً جوانها را گذاشتند؛ در ارتش شهید فلّاحی(۵) یا فرض بفرمایید که مرحوم ظهیرنژاد، که اینها افرادی بودند در سنین شصت و بالاتر از شصت؛ امام از اینها استفاده کردند، این جور نبود که وقتی میگوییم به جوانها تکیه کنند، یعنی نیروهای غیر جوان را بکلّی از حوزه خارج کنند. یا ایشان آن وقت در کمیتهی امداد مرحوم عسگراولادی.را که خیلی جوان نبود گذاشتند.
پس اینکه میگوییم ایشان به جوانها اعتماد میکردند -و امروز هم ما همین عقیده را داریم که باید به جوانها اعتماد کرد، باید از نیروی جوان در پیشبرد کشور استفاده کرد که من بعد هم به این میپردازم- به معنای این است که این یک ذخیرهای است، یک ثروتی است برای کشور که از این ثروت باید استفاده کنیم؛ معنایش این نیست که اگر تجربهدارها و غیر جوانها که آنها هم یک ثروتی هستند حضور دارند، از اینها استفاده نشود.14/3/99
7- تحوّل در نگاه به قدرتهای جهانی و ابرقدرتها و باور شکستپذیری آنها
هرانقلابی دشمنانی در داخل و خارج از مرزهای خود دارد که منافع آنها با منافع انقلابیون در تضاد است ، لذا شناخت این دشمنان و ایجاد روحیه مبارزه در نیروهای انقلاب علیه آن دشمنان به تحوّل مهم دیگری نیاز داشت که شاید از بعضی از این تحوّلات مهمتر بود، وآن :
عبارت بود از تحوّل در نگاه به قدرتهای جهانی و ابرقدرتها. آن وقت هیچ کس تصوّر نمیکرد که بشود روی حرف آمریکا حرفی زد، بر خلاف ارادهی آمریکا بشود حرکتی انجام داد؛ امام کاری کردند که خود رؤسای جمهور آمریکا گفتند که خمینی ما را تحقیر کرد؛ واقعاً هم همین بود؛ امام و کارگزاران امام و جوانهایی که با اشارهی دست امام حرکت میکردند، به معنای واقعی کلمه تحقیر کردند ابرقدرتها را؛ ارادهی اینها را شکستند و اینها را از میدان خارج کردند. امام نشان داد که ابرقدرتها ضربهپذیرند، شکستپذیرند که آینده هم همان را نشان داد؛ دیدید سرنوشت شوروی سابق که آن جور شد، این هم که آمریکای امروز است و این قضایای آمریکا را که ملاحظه میکنید! هیچ وقت تصوّر چنین چیزی نمیشد؛ امام این را از آن روز در دل مردم قرار داد که بدانند اینها شکستپذیرند و ضربهپذیرند.14/3/99
تحولات فوق الذکرامام برای انقلاب اسلامی و دوران تثبیت نظام جمهوری اسلامی یعنی دومرحله از فرایند پنج مرحله ای انقلاب وبرداشتن موانع اولیه انقلاب یعنی دشمنان داخلی و خارجی کفایت کرد .اما برای تداوم راه انقلاب بویژه مراحل ؛ دولت سازی و جامعه سازی و تمدن نوین اسلامی باز هم به تحول نیاز داریم
نیاز هر جامعهی زندهای به تحوّل و پویایی
هر جامعهی زنده و پویایی به تحوّل احتیاج دارد؛ ما امروز به تحوّل احتیاج داریم، در بخشهای مختلف. البتّه این را عرض بکنم که بعد از رحلت امام، انقلاب و کشور از رویکرد تحوّلی فاصله نگرفته؛ یعنی ملّت ایران بحمدالله توانسته رویکرد تحوّلی امام را دنبال بکند و پیش برود. ما در زمینههای گوناگونی به معنای واقعی کلمه، تحوّل پیدا کردهایم و قدرتمندتر از گذشته شدهایم و در مواردی سرزندهتر از گذشته شدهایم؛ اینها هست. همین تحوّل علمیای که به وجود آمده چیز کوچکی نیست، چیز خیلی مهمّی است.
ما آن روز از لحاظ علمی در یک وضعی بودیم که اصلاً قابل اعتنا و قابل ذکر نبود؛ امروز در دنیا مطرحیم به عنوان [پیشتاز در] حرکت علمی و تلاش علمی. یا در تواناییهای دفاعی؛ که امروز تواناییهای دفاعی ما در حقیقت و در واقع نزدیکِ به حدّ بازدارندگی است؛ این چیز خیلی مهمّی است که کشور توانسته [به آن برسد]. یا در عرصهی سیاست؛ که چهرهی باابّهتِ کشور است در دنیا. جمهوری اسلامی، امروز چهرهی باابّهت و قدرتمند را در دنیا از خودش نشان میدهد، همهی اینها تحوّلاتی است که اتّفاق افتاده و قابل توجّه است.14/3/99
ادامه در قسمت بعدی |