تفکیک بین نظام انقلابیِ و تشکیلات دیوانسالاری؛کمال سیاسی است
شرحی برحدیث ولایت حمیدرضا ترقی
. یک آگاهی انقلابی، یک کمال سیاسی، در ملّت ایران به توفیق الهی به وجود آمده است که میتوانند تفکیک کنند بین نظام انقلابیِ «امّت و امامت» و بین تشکیلات دیوانسالاری؛ [بااینکه] در یک جا انتقاد دارند، امّا از اصل نظامی که به وسیلهی انقلاب به وجود آمده است، با همهی وجود دفاع کنند .مقام معظم رهبری 29/11/96
حضور گسترده ؛تماشائی و کم نظیر ملت ایران در راهپیمائی 22بهمن امسال ؛ نشان از شادابی و ایمان به راه و امید به آینده انقلاب اسلامی داشت .
این حمایت و پشتیبانی مردم از انقلاب اسلامی علی رغم وجود دو واقعیت انکار ناپذیر بود:
1-انتقاد داشتن مردم به عملکرد مسئولین و قوای سه گانه وقصورها و بدعهدی ها وضعفهای اجرائی وتقنینی و قضائی
2-تبلیغات تخریبی شدید و وسیع دشمنان علیه انقلاب اسلامی دررسانه ها و فضای مجازی و ماهواره ها
این حضورمبین این حقیقت است که مردم به یک کمال سیاسی و آگاهی سیاسی دست یافته اند که ضعفها و ناکارآمدیها و
قصور ها ی مسئولین را بحساب انقلاب و نظام اسلامی نمی گذارند بلکه آنرا بحساب ندانم کاریها و کم کاریها و بدکارکردنهای آنها میگذارند .
وظیفه رهبری؛ اجرا؛ نیست
(علیرغم اینکه بعضیها سعی میکنند مسائل مربوط به عدالت اجتماعی و پیدایش طبقهی جدیدی از مرفّهین را کمرنگ کنند و در سایه قرار دهند، اما مسألهی اصلی و خطر اصلی این است. این هم مربوط به یک سال و دو سالِ اخیر نیست؛ این متأسفانه ریشه در چند سال و در برخی از روشها دارد؛ یا بگوییم ریشه در بیتوجّهی هایی دارد که نسبت به این قضیه شده است. چند سال است که من این مسأله را مکرّر مطرح میکنم؛ حال آنکه رهبری نقشش در این مورد چیست؟ شما میدانید که رهبری برای برنامههای کشور سیاستگذاری میکند؛ برنامه را دولت میریزد و دولت اجرا و بازرسی میکند. من البته در موارد زیادی که شکایتی میشود، یا از چیزی اطّلاعی پیدا میکنم، منتظر نمی مانم که کسی بازرسی کند و بیاید به من خبر بدهد. خودم برای بازرسی میفرستم و اگر ببینم ناحقّی وجود دارد، تا آن جایی که در حدود اختیارات قانونی من است، اقدام میکنم. یعنی به آن سیاستگذارىِ اوّل اکتفا نمیکنم؛ لیکن هیکل کار، سیاستگذاری است. سیاستِ همین برنامهی دومی را که الان تقریباً در حال تمام شدن است و امسال، سال آخر یا ماقبل آخر آن است، ما قبلاً ابلاغ کردیم؛ یعنی سیاست تأمین «عدالت اجتماعی»؛ همین مسألهای که شما به آن اشاره کردید؛ یعنی عدم پیدایش طبقات جدید و کاهش دادن فاصلهی طبقات. ما این سیاست را هم به دولت و هم به مجلس ابلاغ کردیم. البته وظیفهی مجلس، قانونگذاری است؛ وظیفهی دولت، اجراست) . 1377/12/04
(رهبری یک مدیریت است؛ البته مدیریتِ اجرائی نیست. این اشکال و اشتباه هم در طول زمان، از اول انقلاب تا امروز، در بعضی از تبلیغات ادامه دارد. اینجور تلقی کنند که رهبری یک مدیریت اجرائی است؛ نه، مدیریت اجرائی، مشخص است. مدیریت اجرائی در بخش قوهی مجریه ضوابط مشخصی دارد، معلوم است، مسئولین معینی دارد؛ در قوهی قضائیه هم - که آن هم مدیریت اجرائی است - همین طور، هر کدام مسئولیتهائی دارند؛ قوهی مقننه هم که معلوم است. رهبری، ناظر بر اینهاست. به چه معنا؟ به این معنا که از حرکت کلی نظام مراقبت کند.
در واقع رهبری، یک مدیریت کلان ارزشی است. همین طور که اشاره کردم، گاهی اوقات فشارها، مضیقهها و ضرورتها، مدیریتهای گوناگون را به بعضی از انعطافهای غیر لازم یا غیر جائز وادار میکند؛ رهبری بایستی مراقب باشد، نگذارد چنین اتفاقی بیفتد. این مسئولیتِ بسیار سنگینی است. این مسئولیت، مسئولیت اجرائی نیست؛ دخالت در کارها هم نیست. حالا بعضیها دوست میدارند همین طور بگویند؛ فلان تصمیمها بدون نظر رهبری گرفته نمیشود. نه، اینطور نیست. مسئولین در بخشهای مختلف، مسئولیتهای مشخصی دارند. در بخش اقتصادی، در بخش سیاسی، در بخش دیپلماسی، نمایندگان مجلس در بخشهای خودشان، مسئولان قوهی قضائیه در بخش خودشان، مسئولیتهای مشخصی دارند. در همهی اینها رهبری نه میتواند دخالت کند، نه حق دارد دخالت کند، نه قادر است دخالت کند؛ اصلاً امکان ندارد. خیلی از تصمیمهای اقتصادی ممکن است گرفته شود، رهبری قبول هم نداشته باشد، اما دخالت نمیکند؛ مسئولینی دارد، مسئولینش باید عمل کنند. بله، آنجائی که اتخاذ یک سیاستی منتهی خواهد شد به کج شدن راه انقلاب، رهبری مسئولیت پیدا میکند. در تصمیم و عملِ رهبری باید عقلانیت در خدمت اصول قرار بگیرد، واقعبینی در خدمت آرمانگرائیها قرار بگیرد ) . 1390/07/24
از سخنان معظم له اینگونه استفاده میشود که اگر دردستگاههای دیوانسار کشور ؛ بروکراسی و ناراضی تراشی و احیانا رشوه وپائین بودن بهره وری و عدم رعایت عزت و کرامت ارباب رجوع و اطاله پاسخگوئی و کم کاری و غیره وجود دارد ؛ اینها را نباید بحساب نظام اسلامی گذاشت .
بنابر این اصل نظام جمهوری اسلامی که ملت ایران با شناخت و اعتقاد به آن رای داده اند و به سبب آن عزت یافته و حق دخالت در سرنوشت خودرا یافته اند و از زیر سلطه بیگانگان درآمده و آزاد و مستقل بدنبال تحقق آرمانهای انقلاب خود هستند ؛ چیزی نیست که قابل مناقشه باشد ؛ مردم آنرا قبول دارند و پای آن ایستاده اند .
البته نسبت به قوانین مصوب مجلس و نظارت آن و اجرای قانون توسط دولتهاورسیدگی عادلانه به دعاوی مردم در دستگاه قضائی ممکن است انتقادهائی داشته باشند یا ممکن است نسبت به عملکرد بعضی از اشخاصی که رهبری آنهارا منصوب کرده اندایراد و نقدی داشته باشند ولی اینها را به حساب اصل انقلاب و نظام نمیگذارند .این کمال سیاسی جامعه و رشد آگاهی سیاسی مردم است که مانع آسیب رسیدن به اصل نظام میشود.
کارکرد انقلاب
مهمترین کار اصولیای که انقلاب کرده است، تبدیل نظام طاغوتسالار به نظام مردمسالار است؛
این مهمترین کاری است که انقلاب کرده است؛ آن هم با الهام از تعالیم اسلامی، نه با مکتبهای این نظریهپرداز و آن نظریهپرداز و نقصها و معارضاتی که در حرفهایشان هست؛ نه، با الهام از اسلام، با الهام از قرآن. اَلَّذینَ ءامَنوا یُقاتِلونَ فی سَبیلِ اللهِ وَالَّذینَ کَفَروا یُقاتِلونَ فی سَبیلِ الطّاغوت؛(۶) نظام الهی در مقابل نظام طاغوتی است و جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی، نظام الهی را معنا کرد به نظام مردمسالاری دینی؛ جمهوری اسلامی یعنی این؛ تبدیل کرد نظام طاغوتی را به نظام مردمسالار؛ این مهمترین کار است.
مردمسالاری یعنی مردمْ اصلند؛ اصلْ مردمند؛ نه فقط در تعیین حاکم؛ چون تا میگوییم مردمسالاری، ذهن همه میرود به صندوقهای رأی -که خب درست هم هست، تعیین رئیسجمهور، تعیین خبرگان رهبری و در واقع تعیین رهبر، تعیین دستگاههای مختلف، همه درواقع به وسیلهی مردم انجام میگیرد- این تعیینکننده است، این درست است امّا فقط این نیست؛ آنچه مهم است، این است که مردمسالاری یعنی مردم را در همهی امور زندگی، صاحب رأی و صاحب تدبیر و صاحب تصمیم قرار دادن؛ درست نقطهی مقابل آن چیزی که قبل از انقلاب در این کشور در طول قرنهای متمادی بود.
این مردمسالاری فقط در ادارهی سیاسی کشور نیست بلکه در:
الف)- خدمات شهر و روستا است؛
ب) -در زنده کردن روحیّهی کارهای بزرگ در کشور است
-که شما نمونهی آن را، مصداق واقعی آن را در تشکیل سپاه پاسداران، در تشکیل جهاد سازندگی،
مشاهده میشود.
ج)- درتشکیل بسیج مقاومت مشاهده میشود
د)-در زمینهی سلامت، که شده قطب جذّاب سلامت در منطقه دیده میشود ؛
این، ناشی از حضور مردم است- در پرورش و بُروز استعدادهای مردمی، [یعنی] ظرفیّتهای انسانی کشور
حالا شما جوانها که آن زمان را ندیدید، قدیمیترها [میدانند]، از فیلیپین و از هند و مانند اینها برای ما دکتر
میآمد. در روستاها و راههای دور نه، گاهی در شهرهای خیلی نزدیک، برای ما مثلاً از فیلیپین پزشک میآمد.
یک کشوری که از لحاظ نیروی انسانی در این حد ناتوان بود، آنچنان بُروز پیدا میکند که مثلاً فرض کنید در
همین زمینهی سلامت، میشود قطب جذّاب سلامت در منطقه که برای علاج بیماریهای دشوار از اطراف منطقه
به کشور ما مراجعه میکنند و در بیمارستانهای ما به دست پزشکان ما معالجه میشوند.
نتیجه نظام مردم سالار
1- استعدادهای بشری بُروزمیکند؛ ناگهان میبینید در زمینههای فلان دانش کمیاب تازهپدید در دنیا، کشور میشود
رتبهی چهارم و پنجم دنیا دربین دویستوخردهای کشور؛ این همان مردمسالاری است. اثر مردمسالاری زنده
کردن استعدادها هم هست؛ وقتی به مردم اعتماد شد، به مردم اعتنا شد،.
2- حسّ اعتماد به نفس ملّی در مردم زنده میشود؛ آنوقت در میدانهای علمی پیشرفت میکنند، در میدانهای صنعتی
پیشرفت میکنند، در دانشهای نوپدید پیشرفت میکنند،
3-در تأثیرگذاری سیاسی در منطقه پیشرفت میکنند؛ اینها همه ناشی از حضور مردم و تأثیرگذاری
مردم بر حوادث کشور است؛ کشور و ملّت عظمت پیدا میکند.
4- در نگاه عمومیِ [دنیا] به کشور ایران، مردم برجستهاند؛ لذا دشمنی دشمنان هم با مردم است.
الان آمریکاییها که با ما دشمنند، با شخص این حقیر یا با چند نفر دولتمرد دشمن نیستند، [بلکه] با ملّت دشمنند،
چون ملّت در اینجا همهکاره است؛ همهی چیزهایی که آنها را خشمگین میکند و به غیظ و غضب وادار میکند،
5- اهمّیّت ملّت در مردمسالاری بالا رفته، یعنی ملّت شخصیّت پیدا کرده، وجههی عمومی و دنیایی پیدا کرده،
عزّت و حرمت پیدا کرده؛ اینها هیچکدام در دوران طاغوت نبود، اینها در دوران جمهوری اسلامی به برکت
انقلاب به وجود آمد.
6-نتیجهی مردمسالاری، پیشرفت کشور است؛ پیشرفتها هم واقعاً خارقالعاده است. ما دههی چهارم انقلاب را
دههی پیشرفت و عدالت نامگذاری کردیم و پیشرفت به معنای واقعی کلمه در کشور اتّفاق افتاده است در
پیشرفت به معنای واقعی کلمه موفّق شدیم، واقعاً پیشرفت کردیم و در همهی زمینهها پیشرفت اتّفاق افتاده است؛
پیشرفت این نیست که خارجیها بیایند پول یک کشوری را ببرند و برایشان برج درست کنند؛ اینها پیشرفت
نیست. بعضی نگاه میکنند به بعضی از این کشورهای دوروبر ما که ثروتشان نفت است، و میبینند بله، آنجا
فرودگاهِ فلانجور یا برج فلانجور دارد! نه، این پیشرفت نیست؛ اینکه خارجیها بیایند پول یک کشوری را
بگیرند، مردم آن کشور را تحقیر کنند و برایشان برج بسازند، این پیشرفت نیست، این عقبرفت است، این
خسارت است. امروز بلندترین برج منطقه در بیعُرضهترین کشور منطقه است! اینکه پیشرفت نشد! پیشرفت این
است که یک کشور، یک ملّت، با توان خود، با ارادهی خود، با تصمیم خود، با دانش خود، با ظرفیّت خود،
خودش را به صفوف مقدّم برساند؛ این پیشرفت است و این در کشور ما بحمدالله اتّفاق افتاده است. ما امروز قطب
پزشکی و درمان هستیم، رتبهی علمی بالایی در دنیا داریم، صاحب رأی در مسائل منطقه هستیم، در زمینهی
هستهای دانش بالایی پیدا کردهایم، در زمینهی نانو دانش بالایی پیدا کردهایم، در زمینهی زیستفنّاوری دانش بالایی
پیدا کردهایم، در زمینهی دانشهای مربوط به فضای مجازی رتبهی بالایی پیدا کردهایم، اینها پیشرفت است. بسیاری
از جوانهای ما از شدّت استعداد، واقعاً منتظر یک اشارهاند که اوج بگیرند. یکخرده ما مدیران در این زمینه
کوتاهی داریم؛ وَالّا اگر یکخرده بیشتر همراهی کنیم با جوانها، واقعاً پرواز میکنند در زمینههای علمی و فنّی و
خدماتی و کارهای گوناگون؛ همچنانکه در زمینههای معنوی پرواز میکنند. ما در زمینهی امنیّت، در زمینهی دفاع،
در زمینهی کشاورزی، در زمینهی سلامت، در زمینهی علم، در زمینهی راههای مواصلاتی و امثال اینها، خیلی
پیشرفت کردهایم و پیشرفتمان الحمدلله خوب است؛ دههی پیشرفت و عدالت، پیشرفت خوب بود. اینها ناشی از
انقلاب است.
7-، انقلاب کشور را از حالت فلاکت خارج کرد، ملّت را از حالت توسریخوری و ذلّت و سرافکندگی خلاص کرد؛
ملّت ما امروز سربلند است و این مهمترین دستاورد برای یک کشور و برای یک ملّت است. [البتّه] از این قبیل
زیاد است؛ یک فهرست طولانی وجود دارد،
این ها خلاصه ای از کارکرد انقلاب اسلامی بود که مقام معظم رهبری در دیدار با مردم آذربایجان برشمردند و
همانطور که معظم له اشاره کردند خدمات انقلاب به ملت ایران بسیار زیاد است که نمیتوان آنهارا براحتی و دراین
مقال برشمرد؛ امیدواریم مسئولان کشور بخشی از هزینه های دولت را به احصاء و شمارش این خدمات برای
جامعه اختصاص دهند تا تبلیغات دشمن ذهن مردم را تخریب نکند .
در یادداشت بعدی به بخش دوم سخنان معظم له در رابطه با آسیبهای انقلاب خواهیم پرداخت . |